یادداشت کتاب ابرک
1402/3/17
در داستان آنسوی دریای مردگان، «افشین» قهرمان داستان، در گذشته و طی تصادفی مادرش را از دست داده است و ازآنجاکه فرایند سوگواری را بهدرستی طی نکرده است، همیشه در این خصوص احساس گناه میکند. بههمینخاطر بعد از اطلاع از بیماری پدربزرگش به صرافت میافتد تا هرآنچه میتواند را به کار گیرد تا از مرگ او جلوگیری کند. فرایندی که بهشکل ناخودآگاه برخاسته از ترس افشین از تجربهی دیگربارهی احساس گناه است. هراس از مرگ پدربزرگ باعث میشود افشین پای در مسیری هولناک بگذارد به این امید که شاید بعد از ملاقات با اوتهنهپیشتیم قهرمان بیمرگی اسطورهی گیلگمش، به راز جاودانگی پی ببرد و از این طریق از مرگ پدربزرگش پیشگیری نماید. رمان آنسوی دریای مردگان در زمرهی آثاری است که نویسنده در آن تلاش کرده است تا ضمن ارائهی تصویری صحیح از مرگ، فرایند رویارویی قهرمان نوجوان داستان با فقدان نزدیکانش را ترسیم نماید. -- بخشی از مقالهی علمی-پژوهشی «بررسی نقش تصاویر هنری در مواجههی منطقی مخاطب نوجوان با مفهوم مرگ براساس الگوی ساختارهای نظام تخیل از منظر ژیلبر دوران (نمونهی موردی رمان آنسوی دریای مردگان)» نوشتهی ایوب مرادی و سارا چالاک، که در شمارهی اول دوفصلنامهی «تفکر و کودک» منتشر شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.