یادداشت ملیکا خوشنژاد
1401/12/23
به کار بردن این همه اصطلاح و چنین تسلطی بر ادبیات و زبان عامیانه واقعاً ستایش برانگیزه. انقدر طبیعی و زیبا جملههای بعضاً بیادبانه با حالتی شعرگونه و قافیهدار از زبون شخصیتها بیان میشدن که آدم هم خندهش میگرفت، هم کیف میکرد و هم ته دلش غمگین میشد. چون شخصیتها آدمهای عجیبیاند پر از تناقض که اصلاَ معلوم نیست به چی باور دارن و به چی باور ندارن. چطور میشه زنی هر جایی بود و در راه رسیدن به مشهد مراسم پردهخوانی مذهبی برگزار کرد؟ و چه عجیب که هنوز هم این تناقضها بهوفور به چشم میخورند. کاراکتر علویه خانم خیلی عجیب بود. فقط به فکر پیش بردن کار خودش بود و برای هدفش نهتنها مردم - به خصوص مردها - رو بازیچه می کرد بلکه اصلاَ ابایی نداشت از اینکه بچههاش رو هم وارد ماجرا کنه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.