یادداشت محمدهادی رمضانزاده
1402/11/17
برای تمام کردنش یک ساعت و نیم بیکاری نیاز داشتم. توی یک شیفت کلینیک که هیچ چهارپایی پر نمیزد. تهِ ته خواندنش، داشتم به این فکر میکردم تصمیمات سیاستمداران و دایرههای زیردستشان، بلاهتآمیز و پر از خطاهای شناختی و محاسباتی است. چقدر ساده، یک دلقک اقتدارگرا اینور دنیا با یک توهم توطئه برای بیرون آمدن از زیر سایه پدرش، حمله میکند یک جای دیگر دنیا صدها هزارنفر را به خاک و خون میکشاند و بحران پشت بحران بیافریند و بعد؟ توجیهات مضحک و بیپایهای ردیف کند مثل اینکه «صدام میخواست دختران من را ترور کند!» و «صدام در حادثه ۱۱ سپتامبر نقش داشت!» که متاسفانه مرغ پخته توی قابلمه را هم نمیخنداند؛ جهان و مردمش بیعارتر از آن هستند که اهمیتی بدهند! آب و نان و علف که هست، گور بابای بقیه! لم تقولون؟ گیریم بازجوی تحلیلگر سیا باید بنشید کتاب بنویسد و از تخلیه اطلاعاتی صدام مفصل بگوید و از مدیران سیا و «جلسات کشنده» قبل از ارائه گزارششان به مقامات ارسد و هزار و یک قصه تعریف کند، تا مردمْ سادهلوحی زمامدارانشان و سیستم معیوب حکمرانی کشورشان را ببینند و عبرت بگیرند؛ لیکن، کسی که کتاب نمیخواند؛ کاش همان مرغ داخل قابلمه را بخنداند!
(0/1000)
نظرات
1402/11/20
پیشنهاد میکنم کتاب دکترین شوک رو بخوانید و با اون حجم از غارت عراق رو در پشت پرده مبارزه با تروریسم اشنا بشید که چگونه عراق شد محیط پرورش و ازمایش جنگ خصوصی برای ثروت اندوزی ابر شرکت ها با ایجاد بحران های دست ساز
1
2
1402/11/20
0