یادداشت motahare ghaderi
1401/10/14
ماجرای زندگی یه استاد زبان آلمانی تنها که یه روز به خودش میاد و میبینه که اونقدر تنهاست که حتی اگه توی تعطیلات کریسمس بمیره، تا پایان تعطیلات کسی از مرگش خبردار نمیشه. و از این انزوا و خلا زندگیش خسته شده اما نمیدونه چیکار باید برای تغییرش بکنه. بعد طی یه اتفاق ساده و کمک به یه گربه خیابونی زندگیش خیلی نرم تو مسیر تغییر میفته و خواستار عشق دختری میشه که تو راه رسیدن بهش با چند تا آدم عجیب و غریب آشنا میشه و در کنار اونها نگرشهای جدیدی به زندگی پیدا میکنه. این داستان بیشتر از اینکه راجع به عاشقانه های دو نفر باشه راجع به تغییر و رشده. زبون ساده ای داره و ترجمه اش هم مناسبه. و زود تموم میشه. به یک بار خوندنش می ارزه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.