یادداشت

چهار میثاق
        ۳۰۰۰ سال پیش، انسانی مانند من و شما در نزدیکی شهری که با کوه‌ها محاصره شده بود زندگی می‌کرد. او در رشته طب تحصیل می‌کرد دانش اجدادش را بیاموزد ،اما او نمی‌توانست تمام آنچه که می‌آموزد را قبول کند و قلباً احساس می‌کردنیاز به آموزش بیشتری دارد .یک روز، وقتی در غاری خوابیده بود ، خودش را در رویا دید که خوابیده است .از غار بیرون آمد. در آن شب، هلال ماه و میلیون‌ها ستاره در آسمان صاف می‌درخشیدند. سپس ناگهان اتفاقی در درونش افتاد که زندگی‌اش را برای همیشه تغییر داد. به دستانش نگاه کرد و بدنش را احساس کرد و صدای خودش را شنید که می‌گفت:« همه چیز از نور ساخته ساخته می‌شود فضای مابین آن خالی است.» او می‌دانست هر چیزی که وجود دارد یک موجود زنده است و نور پیام آور زندگی است، زیرا زنده است و تمام علوم را در خود جای می‌دهد.
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.