یادداشت آیسا ؛
1404/4/6
"شبهای روشن"، قصهی رویاهاییست که در دل پنج شب کوتاه، به اندازه یک عمر عاشقی میتابند. راوی، مردی تنها و خیالپرداز، به نرمی دل میبازد به ناستنکا—دختری از دنیای واقعی، با زخمی در دل و نگاهی مردد. در میان کوچههای خاموش سنپترزبورگ، عشق مثل نسیم شبانه از لابهلای واژهها عبور میکند؛ بیهیاهو، بیغرور. نه وصال در کار است و نه قولی برای فردا. فقط یک دلِ بیقرار که روشن میشود، پیش از آنکه دوباره خاموش شود... کتابی برای آنهایی که یک بار عاشق شدهاند. یا یک عمر، فقط در خیالشان...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.