یادداشت علی نعمتی شهاب

                داستان زندگی دیمیتری شوستاکوویچ بزرگ‌ترین آهنگساز شوروی و یکی از بزرگ‌ترین موسیقی‌دان‌های قرن بیستم. داستان مواجهه‌ی فردی با قدرتی که از درک آن نه فقط بیزار که عاجز بود. ابزار مبارزه‌ی شوستاکوویچ با دهشت‌بارترین نیروی شر عالم یعنی قدرت، استفاده از ترکیبی از هنر، بی‌تفاوتی و طنز بود. طنز به معنای اغراق در وارونه جلوه دادن آن‌چه در باطن گفته‌ها و آثارش نهفته بود. با این حال، شوستاکوویچ فردی آشفته‌حال بود که به قول بارنز از «اضطرابی به اضطرابی دیگر می‌رفت.» بدشانسی او شاید زندگی در زمانه‌ای بود که قدرت، خود را به کمال مطلق رسانده بود. شاید طنز اصلی داستان این باشد که همین آدم آشفته‌حال با تن دادن به خواست قدرت، او را مسخره‌ی تمام تاریخ کرد. من ترجمه‌ی پیمان خاکسار و نشر چشمه را از این کتاب خواندم.‌ از آن کتاب‌هایی است که شاید باید چند سالی یک بار، دوباره آن را خواند. بخوانیدش، می‌فهمید چرا.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.