یادداشت حسین درویش خادم
1402/9/29
قبل از هر چیز لازمه بگم که کتاب خیلی کمحجمه و با یک بار دست گرفتن میشه تمومش کرد و اگه قراره فقط یک ساعت صرف خوندنش بشه، میارزه. اولین کتابی بود که از دولتآبادی خوندم و شاید انتخابم برای «اولین کتاب» مناسب نبود. نمیدونم سبک نوشتار نویسنده همیشه همینه یا فقط اینجا اینطور بود. اما در کل قلم بسیار اذیتکنندهای -حداقل برای من- داشت و سرشار از جملات کوتاه و تأکیدی بیجا بود. اما به عنوان یک نوجوان انتظار داشتم در اکثر موقعیتهای داستان با یوسفی که در گذار بین کودکی و بزرگسالیه همذاتپنداری خیلی زیادی داشته باشم ولی اینطور نبود و خیلی کمتر از حد انتظارم، جاهایی پیدا میشد که بگم «عه! من.» البته که داستان در سال ۵۲ نگارش شده و طبیعیه که با این پنج دهه اختلاف زمانی، دغدغههای متفاوتی نسبت به نوجوانی در دههٔ پنجاه داشته باشم. با این حال از خوندن کتاب پشیمون نیستم و پیشنهاد میکنم شما هم تو وقتهای خالیتون بخونیدش.
10
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.