داستانهای این کتاب از زنهایی واقعی، سنگ محک ایمان من شدند. زنهایی که به جز سمیه مادر عمار و همسر یاسر، بقیهشان را نمیشناختم. زنهایی که هی خودم را با آنها مقایسه میکردم و خودم را جای آنها فرض میکردم که اگر من بودم، آیا حاضر بودم اینگونه جانانه در ایمانم ثابت قدم باشم؟