یادداشت زهرا عباد
1403/3/2
#یادداشت_کتاب #مادر_پروازی کتاب مادر پروازی مجموعه روایتهایی از زندگی چند مادر است. مادرانی که اکثرا چند فرزند دارند و وجه مشترکشان یزدی بودن است. اما زندگی آنها و روایتهایشان بسیار متنوع و متفاوت است. از مادر کارآفرینی که حتی به مجلس عقد دخترش هم نمیرسد، تا مادری که برای حفظ فرزندش و از دست ندادنش تلاش میکند. از مادری که فرزند اوتیسمی دارد تا مادری که تازه در دوماهگی متوجه سندروم داون فرزندش میشود. مادری که تمام تحصیلاتش را کنار میگذارد و عطای طبابت را به لقایش میبخشد و کنار فرزندانش میماند تا مادری که باوجود همه سختیها، حتی درحال بارداری، فرزندان دیگران را به دنیا میآورد. این کتاب از نظر تنوع موضوع، بسیار قوی است. همچنین مادران این روایتها همه طرفدار فرزند بیشتر زندگی بهترند. به شکلی که وقتی مخاطب کتاب را تمام میکند، دیگر خانه کوچک یا فرزنددار شدن، برایش چالشی به شمار نمیآید. یک جورهایی کتاب مصداق کامل نگفتن و نشان دادن، در زمینه فرزند زیاد داشتن است. به همین دلیل آن را به کسانی که فرزنددار نمیشوند، چه اولی و چه دومی و بعدیها، اصلا پیشنهاد نکنید. اما کتاب دو اشکال اساسی دارد. اشکالی که در برخی آثار دیگرِ نشر شهید کاظمی هم دیده میشود. اولا برخی روایتها قلم بسیار خامی دارد. خام به این معنی که اتفاقها درهم و برهم روایت میشوند. گذشته و حال و آینده روایت چنان مخلوط نوشته شده، که خواننده سردرگم میشود. این مساله در روایتهای اول بیشتر به چشم میخورد. علت آن هم این است که نویسندهی هر روایت یک نفر است و قوت قلمهایشان متفاوت. اما اشکال دوم به دبیر مجموعه وارد است. آقای محمدعلی جعفری به عنوان دبیر این مجموعه نویسندگان، قطعا متنها را خواندهاند و این اشکالات را ایشان باید مطرح میکردند. از طرفی انتخاب ترتیب چینش روایتها هم به عهده ایشان بوده که به نظر من میتوانست خیلی بهتر انجام شود. مثلا ضعیفترین روایت از نظر قلم، مطلع کتاب است و چنان توی ذوق میزند که خود من اگر به دلایلی خودم را مجبور نمیکردم کتاب را بخوانم، قطعا آن را ادامه نمیدادم. یا تلخترین روایت از نظر محتوا، آخرین روایت است که باعث میشود خواننده با کامی تلخ و با ناراحتی کتاب را ببندد و کنار بگذارد. حتی متاسفانه قسمت شیرین این روایت در ابتدای آن آمده و بعد تلخی پشت تلخی، و نویسنده خواسته در نهایت زهر همه این تلخیها را با یک جمله بگیرد! شاید اگر این روایت، اولین روایت کتاب بود، هم جذابیت کتاب بیشتر میشد، هم خواندن روایتهای بعدی، زهر آن را تا پایان کتاب از بین میبرد. یا مثلا دو یا چند روایت مادران پزشک، بسیار نزدیک به هم آمده به شکلی که مخاطب ابتدای کتاب فکر میکند همه جامعه آماری راویان احتمالا بانوان پزشک بودهاند. یا روایت اوتیسم و سندروم داون باز نزدیک هم است در صورتی که میشد در میان روایتهای دیگر قرار گیرد. خلاصه کلام اینکه نشر شهید کاظمی معمولا سوژههای نابی را برای چاپ شکار میکند ولی متاسفانه تلاشش برای قوت فرمی برخی کتابهایش کم است. برای مثال چند کتاب دیگر که تجربیات مادرانه روایت میکند ولی اشکال فرمی کمتری دارد، یکی "هفته چهل و چند" است و دیگری دو کتاب تحت نظر آقای بهزاد دانشگر به نام "فکرشم نکن" و "پناهم باش". هرچند هیچ کدام از این کتابها تنوع روایت کتاب مادر پروازی را ندارند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.