یادداشت نعیمک
1403/9/24
قصه و داستان هنوز کشش و جذابیت خودش را در زندگی ما دارد. اما شاید جذابتر از آن شوخی با همین طرحهای داستانی باشد. تام جونز در کنار چند داستان دیگر مثل «ژاک قضا قدری» برای من همین شکلی است. یعنی پر از شوخی و کشدادن و طفره رفتن از ماجراهای اصلی و البته شوخی با اتفاقاتی که در ماجراهای دیگر میافتد. طرح داستان بسیار ساده است. مردی جوان (حرامزاده و سرراهی) میخواهد با دختری پولدار ازدواج کند و ماجرا کشاش اتفاقات فیمابین است. اما فیلدینگ یک راوی شوخطبع را وارد ماجرا میکند و هر از چند گاهی وسط ماجرا با ما حرف میزند. از طرفی در اول هر کتاب مقدمهای از چگونگی نوشتن داستان و درد و دلهایش را مطرح میکند. همه اینها تام جونز را با دیگر کتابهای کلاسیک متفاوت میکند. اگر حوصله خواندن داستان در داستان و حاشیه ندارید سراغ تام جونز نروید چون مدام نویسنده شما را سر کار میگذارد و وسط ماجراها حرف خودش را میزند. از طرفی داستان جذابیت دیگری هم دارد. مثلاً ما ماجرای سه روز داستان را از قول تام میفهمیم و در کتاب دیگری دوباره همان سه روز را از قول شخصیت دیگری میخوانیم. انگار با تدوین موازی سینمایی روبرو هستیم. کتاب بسیار طولانیتر از 800 صفحهای است که نیلوفر چاپ کرده چون چاپ کتاب خیلی ریز است و اگر قرار بود به حالت عادی چاپ شود حتماً از 1000 صفحه هم تجاوز میکرد. برای همین عجلهای در خواندن به خرج ندهید و شبیه کتابهای دانشگاهی به آن روبرو نشوید. در کمال آرامش شروع به خواندنش کنید. اگر هم فکر میکنید طولانی است پیشنهاد میکنم «ژاک قضا و قدری» را بخوانید تا با شیوه این داستانها بیشتر آشنا شوید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.