یادداشت آرش محبوب زاده
1404/1/19
یادداشت نوشتن برای این جلد شاید توجیه چندانی نداشته باشه، چون در واقع یک جلد کامل نیست و وسط داستان جلد اول تموم میشه. ولی یه نکته به ذهنم رسید که دوست داشتم درموردش بنویسم. جهانسازی یکی از مهمترین المانهاییه که یه داستان فانتزی باید داشته باشه، ولی به نظر من این جهانسازی باید تا جای ممکن، هرچه بیشتر، در حین جلو رفتن داستان اتفاق بیفته. وقتی داشتم مرد محروز (یه کتاب ۶۰۰ صفحهای) رو میخوندم، تقریبا از ۳۰۰ صفحه اول خیلی خوشم نیومد. چون علیرغم جذابیت داستان، توی کل اون ۳۰۰ صفحه شاید داستان به اندازه ۳۰ صفحه هم جلو نمیرفت و ما فقط یه جا ایستاده بودیم و با چیزهای مختلف آشنا میشدیم. کاری که رابرت جردن در ابتدای چرخ زمان انجام داده به نظرم برقرار کردن یک تعادل استادانهس. داستان ریتم تندی نداره و اینطور نیست که شما به سرعت جلو برید و در نقاط حساس و هیجانی قصه قرار بگیرید. اما در عین حال، سر جای خودش هم نایستاده و داره حرکت میکنه. به نظرم چرخ زمان نمونه خوبیه برای اینکه ببینیم نویسنده فانتزی چطور میتونه در عین متوقف نکردن و جلو بردن داستان، به جهانسازی گسترده و عمیقی که مد نظر خودش هم هست بپردازه، بدون اینکه یکی رو فدای دیگری کنه. حالا درک میکنم که چرا جردن رو خلف صالح تالکین در ادبیات فانتزی به شمار میارن؛ دستکم از نظر فرم هنر قصهگویی.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.