یادداشت آتنا

آتنا

آتنا

1404/4/10

        جلد سوم آتش بدون دود، نقطه‌ی جوشش دردها و شکوه‌هاست؛ آنجا که آدم‌ها دیگر فقط قهرمان یا ضدقهرمان نیستند، بلکه سایه‌روشن‌هایی‌اند از عشق، تردید، سکوت و فریاد.
آلنی در این جلد نه فقط یک مبارز، که انسانی زخمی‌ست که دلش هنوز برای مارال می‌تپد. مارال، زنی‌ست که سکوتش فریاد می‌زند و ایستادنش، از هزار حرکت پرمعناتر است.
نادر ابراهیمی در این جلد، بیش از پیش ما را با فلسفه‌ی بی‌صدایی، بهای آزادی و تقابل تلخ واقعیت و آرمان روبه‌رو می‌کند. جملاتش، همان‌قدر که شعری‌اند، شمشیری‌اند.
«آتش» در این جلد، دیگر فقط آتشِ جنگ و مبارزه نیست؛ آتشی‌ست که در دل انسان‌ها زبانه می‌کشد، آتشی که دود ندارد… اما جان را می‌سوزاند.

خواندن جلد سوم، خواندن زخم‌های یک ملت است، خواندن بغضی‌ست که نمی‌گذارد فراموش کنیم: مبارزه، همیشه با گلوله نیست… گاهی با وفاداری‌ست، با نخواستن، با دوست داشتنِ بی‌صدا.

      
33

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.