یادداشت وایولت
1404/3/27
من مجموعه آب و آتش و رو هنوز مطالعه نکردم و فقط بخش هایی از اون رو خوندم. آرتمیس هم هنوز چهار فصل مونده تا تمام کنم.... باید بگم جای ژانر تاریخی، چه تاریخی واقع گرایانه و چه تاریخی تخیلی، شدیدا در ادبیات ایران خالیه. خب به این خاطر که خانم برادران جرات کردن و این داستان رو نوشتن باید بهشون آفرین بگم. ولی خب اگه بخوام صادق باشم، این موضوع باعث نمیشه که ایرادات رو نبینم. خصوصا که بعضیاشون تو همون چند فصل ابتدایی سرگذشت آب و آتش چشمم رو گرفت و داخل آرتمیس هم وجود دارن و نویسنده اونها رو تکرار کرده. یک) توصیفات ضعیف: زمانی که داستان محیطی متفاوت با محیط امروزی داره، طبیعتا نویسنده باید توصیفات قویتری داشته باشه. اما این کتاب نداره، هرچند باز از آب و آتش بهتر بود. دو) دیالوگ نگاری های فیلنامه طور: گاهی حتی تا پنج صفحه پیوسته فقط مکالمه های دونفره هست، بدون توصیفات خاصی که بخواد از یکنواختی مکالمه کم کنه، تازه استفاده مکرر از علامت - باعث میشد دیالوگ هارو گم کنم. سه) پرش های زمانی مکرر و استفاده نکردن از خیلی از اتفاقات: چرا جلسه دادگاه یا برخورد اول با ملکه آتوسا باید بجای ذکر در داستان، به شکل گزارش بیان میشدن؟ حتی اولین مسابقه آرتمیس با فرامرز هم بجای اینکه به تصویر کشیده بشه، فقط توسط راوی یا همون آرتمیس گزارش شد. این همه گزارش؟؟؟ اگه قرار بود ما گزارش زندگی این زن رو بخونیم که کتاب تاریخی زیاده!!! ما میخوایم اینو در قالب داستان بخونیم! چهار) شخصیت پردازی های سطحی: من واقعا دوست داشتم بیشتر از شخصیت رهام و چاووش عمل ببینم، ولی کو؟؟؟؟ در ضمن نقش اصلی هم که آرتمیس باشه، خلاف اینکه هی میخواست ثابت کنه زن و مرد برابرن، تمام لطف هایی که بخاطر دختر بودن بهش میکردن رو قبول میکرد. پنج) اصرار عجیب نویسنده عین کتاب قبلی رو مسئله دین: باشه قبول! یکی از راه های شناخت هر مردمی دین اون افراده، ولی آخه این همه تمرکز روی دین در یک رمان غیرمذهبی واقعا لازمه؟؟؟؟ در کل بنظرم کتاب خیلی ایراد ها داشت که ملت صرفا بخاطر کمیاب بودن کتاب در این ژانر اونا رو دادیده گرفتن.... ولی نمیگم ارزش خوندن نداره، داستان هیجان انگیزه، ولی دقیقا بخاطر همون لحن گزارش گونه که گفتم برای من یکی کشش چندانی نداشت.....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.