یادداشت امیر پوریوسف

        یک) کتاب بیشتر از اینکه ۷ روایت از زندگی امام موسی صدر باشد،‌ روایت هایی از حضور در کنار امام موسی صدر است. 

دو) جذاب ترین روایت‌ها، دو روایت از ملیحه و صدری است. ملیحه از حال و‌هوای دخترک ۷ ساله‌ بعد از رفتن پدر سخن میگوید و لبنانِ بی پناهِ بدونِ امام را از نگاه کودکانه‌اش به تصویر می‌کشد.
صدری سفره دلش را باز میکند و از سنگینی ناپدید شدن پدر حرف میزند. پدری که ناگهان نیست شد و صدری جوان به طرز غیر منصفانه ای در برابر وضعیتی قرار گرفت که برای آن تربیت نشده بود. صدری هنوز نمی‌داند: در همه این سالهایِ بی‌خبری، اگر به زنده بودن پدر امیدوار است، پس چرا مثل مردم‌ عادی زندگی می‌کند؟ چرا نشسته است و کاری نمی‌کند؟ و اگر به زنده بودنش امیدوار نیست، چرا به روزی که پدر برگردد و ملامت‌های کودکانه او را گوش کند فکر می‌کند؟ 

سه) امام موسی صدر هم آدم متفاوتی بود، هم روحانی متفاوتی. در مراسم عروسی‌اش وارد مجلس زنانه می‌شود و با لباس روحانیت کنار عروسش می‌نشیند، آن هم در روزگاری که چنین کاری به سر هیچ دامادی نمی‌زد. 
تعریف او از نقش زن و دختر در خانواده و جامعه با چیزی که در میان مسلمانان آن دوران باب بود تفاوت داشت. البته نگاهش با نگاه غرب هم کاملا متفاوت بود. 

چهار) برای آرامش لبنان، برای آزادی فلسطین، برای بهبود وضع اسف‌بار شیعیان لبنان و برای اعتلای اسلام از همه خود گذشت.
      

31

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.