یادداشت نرگس

نرگس

نرگس

20 ساعت پیش

        🍃به نظر تو روی زمین جایی پیدا نمی‌شود که چشم خدا آنجا را نبیند؟

گوزل یاخینا، مترجم، فیلم‌نامه‌نویس و یک نویسنده‌ی تاتارتبار اهل روسیه‌‌ست که «زلیخا چشم‌هایش را باز میکند» معروف‌ترین کتابشه که همونطور که روی جلدش نوشته شده، موفقیت‌های زیادی هم بدست آورده و جوایز مختلفی از جمله «جایزه کتاب بزرگ روسیه» را هم برده. آثار یاخینا معمولاً به مسائل تاریخی، سرنوشت زنان، و زندگی در دوران استالین می‌پردازه.

این رمان در دوران حکومت استالین و در بازه‌ی سال‌های 1930 تا حدود 1946 اتفاق می‌افته؛ یعنی در اوج دوران سرکوب و تبعیدهای گسترده‌ی شوروی.

شخصیت اصلی کتاب، زلیخاست؛ زن تاتاری‌ که تو یکی از روستاهای تاتارستان با شوهر و مادرشوهر سخت‌گیرش زندگی میکنه. بعد از اتفاقی که برای شوهرش میفته، زلیخا به همراه گروهی دیگه از «دشمنان مردم» به سیبری تبعید میشه! این گروه شامل هزاران انسانی میشه‌ که قربانی سیاست‌های خشن و بی‌رحمانه‌ی شوروی شدن.

گوزل یاخینا:
«در اين كتاب جريان زندگى آدمى بيشتر مورد توجه من بوده تا جريان دگرگونى‌هاى سياسى. من تلاش كرده‌ام رُمانى بنويسم كه با پيروى دقيق از تمامى جزئيات تاريخى تنها يك كتاب تاريخى نباشد، بلكه كتابى باشد كه به مسائل ماندگار و هميشگى بپردازد، مسائلى كه هميشه ذهن و دل انسان‌ها را جدا از مليت به خود مشغول داشته است.»

به گفته‌ی یاخینا، کتاب فقط بخاطر اتفاقات اون سالهای شوروی که زلیخا درون زندگی کرده، اتفاقات سیاسی رو روایت میکنه و بیشترین تأکیدش روی تغییرات خلق‌وخوی انسانیه. اما با‌این‌وجود از لحاظ تاریخی هم قابل تأمله.

از نقاط قوت کتاب رشد شخصیت زلیخاست. رمان سفر فیزیکی و درونی زلیخا رو از زنی مطیع و خاموش، به انسانی آگاه و مقاوم به تصویر میکشه. کسی که در دل طبیعت خشن سیبری و شرایط طاقت‌فرسای تبعید، هویت و صدای خودش رو پیدا میکنه!
زلیخا برام زنی ملموس و دوست داشتنی بود. با اینکه سواد نداشت اما روند تغییر و تفکراتش عالی و به شدت دوست داشتنی بود. این برام سند تیکه کلامی بود که همیشه میگم: عقل داشتن فقط به سواد داشتن نیست، به نوع نگاهت به زندگی و جسارت تغییرشه!

البته چندتا انتقاد هم بهش دارم..
با اینکه نقل‌قول‌های زیادی از مادر زلیخا تو داستان روایت میشه اما هیچوقت به گذشته برنمیگرده!
شخصیت‌های جالبی توی داستان بود که هیچ‌وقت بهشون پرداخته نشد و رها شدن.
داستان در چهار فصل روایت شد که فصل پایانی با اینکه حساس‌تر بود سریع‌تر و با جزئیات کمتری پیش رفت.

در مجموع، این کتاب ارزش خوندن رو داره. رمانی تأثیرگذار که تاریخ رو از زاویه‌ی انسانی و زنانه روایت میکنه. اگر به روایت‌های انسانی همراه با وقایع سیاسی علاقمند باشید از خوندنش لذت میبرید.
      
144

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.