یادداشت آروشا دهقان
1402/1/7
یادتونه سال پیشدانشگاهی (البته واسه ما که پیر شدیم! جدیدها دوازدهم دارن) بهمون میگفتن وقتی یک تست رو میزنی دیگه جوابش رو عوض نکن. هی بهش گیر نده. هی دوباره نخونش. هی بهش فکر نکن وگرنه جوابهای درستت رو نادرست میکنی؟! این کتاب دقیقا داره برعکس همین رو میگه. بله! آدام گرنت اعتقاد داره که دنیا به سرعت در حال تغییره و ما هم باید تغییر کنیم. نمیشه یک تصمیم بگیریم یا حرفی بزنیم و تا ابد روش بمونیم. باید در باورهامون بازنگری کنیم؛ هر لحظه. جایی از کتاب نوشته: «باورهای من نه مجموعهای متناهی با پایان قطعی، که یک پروسهی جاری است.» این جمله (و کل کتاب) بیش از هر چیزی من رو یاد کسانی انداخت که در هر بحثی، فارغ از هر چیز، فقط برای پیروزی تلاش میکنن. نه برای طرف مقابل استدلال قانع کننده میارن و نه خودشون در باورهاشون تجدید نظر میکنند. نویسنده میگه عقاید به روز نشده درست مثل اینه که یک نفر هنوز از نسخههای اولیهی ویندوز استفاده کنه. باورهای ما در هر دورهای مربوط به همون دوره است و هیچ چیز مطلقا درستی وجود نداره. دربارهی ساختار کتاب: موضوع کتاب جدید و دور از ذهن نیست اما به نظرم لازمه که خونده بشه. همهی ما میدونیم که باید در باورهامون اندیشه و تدبر کنیم اما چند نفرمون واقعا این کار رو انجام میدیم؟! بد نیست اگر با این کتاب تلنگری به خودمون بزنیم. یک سوم ابتدایی خیلی خوبه ولی از یک جایی به بعد کمی خسته کننده میشه چون تکرار حرفهای همون یک سوم آغازینه. کتابیه که میشه خیلی از جاهاش رو روزنامهوار خوند. دلیل دو ستارهای هم که کم کردم همینه. البته که اکثر کتابهای خودیاری همین شکلی هستند؛ ترکیبی از مطالب بدیهی، اندکی نکتهی جدیدِ تلنگرزننده، تکرار همون قبلیها.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.