یادداشت ایمان
1402/3/23
با اینکه داستان مشکلاتی داشت اما برای ۵ ستاره دادنم دلیلی دارم... بدون لو دادن داستان نقدم رو مینویسم : داستانی درباره شخصی به نام نورا سید که قصد خودکشی اش را دارد چون خودش را بی عرضه و ناتوان فرض میکرد ، در حسرت های بیخودی و حسرت هایی که دیگران به او الهام میکردند غرق شده بود... داستان خوبی بود اما نویسنده کامل و جزئی به کتابخانه نیمه شب نپرداخته و باعث شده بود حین داستان سوالات و فرضیه هایی برام پیش بیاید و نتوانم به جوابش برسم و حتی اوایل کتاب نتیجه داستان را پیش بینی کردم ولی دلیل ۵ ستاره دادنم به این کتاب این بود که درباره امید بود، نویسنده در اواسط داستان حرف های پنداموزش را جا کرده بود و قابل تأمل بود (میتوانید بریده های من از این کتاب رو مشاهده کنید) . درکل خوندن این کتاب رو به همه توصیه میکنم .. شاید آنقدر به وضعیت نورا شبیه نباشید یا شاید از او بدتر باشید ، شاید توانایی های نورا را نداشته باشید اما امید زنده ماندن داشته باشید و بالعکس... نکته ای که میخوام به خواننده این کتاب بگم اینه که در واقع وفادار ترین ترجمه مربوط به امین حسینیون از انتشارات ثالث هست با اینکه سعی کرده بود روان ترجمه کند اما در بعضی از جملات باید کمی تفکر کنیم تا متوجه شویم، شاید من اینطور فکر میکنم! درکل کتابخانه نیمه شب ، داستان نبرد با افسردگی و گذشتن از حسرت هاست.داستانی که شمارا به خود مجذوب میکند و به فکر فرو میدارد... داستانی که یاد می دهد به موقعیت های گذشته فکر نکنید ، از اشتباهایتان درس بگیرید ولی حسرت نخورید چون حسرت خوردن دردی را دوا نمیکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.