یادداشت حلما آقاسی
1403/10/4
مدت زیادی بود که بخاطر «لوئیس سکر» دوست داشتم «تاول» را بخوانم، اما انگار روی این کتاب طلسمی خوانده شده بود، که خوانده شدنش را به تعویق می انداخت. با تلاش های بسیار، کتاب را شروع کردم، و از خواندنش لذت بردم...! نوشتن کتابی با موضوع «بچه مثبت ها» برای کسی مثل من، که از مثبت بودن بیزار است، و درکی از بچه های زیادی مثبت و منضبط ندارد، موضوعی متفاوت بود و من را به خواندنش ترغیب میکرد. تامایا از آن دسته دانش آموزانی است که هیچوقت قانونی را زیر پا نگذاشته است. از آن هایی که حتی یک دفعه هم تصور نقض کردن قانون در ذهن شان نمیگنجد. یک روز تامایا، دختری که همیشه بهترین است و هیچ کار اشتباهی ازش سر نمیزند، وارد جنگل ممنوعه کنار مدرسه میشود و به لجن عجیبی دست میزند، که موجب شیوع یک بیماری میشود... «تاول» ماجرای جدیدی دارد، و این میتواند نکتهٔ مثبتی برایش به حساب بیاید، اما تعریف همزمان دو روایت در کتاب، من را کلافه میکرد و دوست داشتم تنها روایت ماجرای تامایایی که در جنگل است را بخوانم. به عنوان کسی که با انتظار بسیار بالا به سراغ کتاب رفتم، با قطعیت میتوانم بگویم که این اثر قابل مقایسه با «ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر» لوئیس سکر نیست، اما در جای خود، برای یکبار خواندن گزینه خوبی است:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.