یادداشت مریم پیروی
1403/12/7
اولش میخواستم برای این جلد دیگر چیزی ننویسم و مستقیم بروم سراغ جلد بعدی، ولی احساس کردم لازم است این را بگویم: ممنون امیرعلی که مرا از وسط هزاران فروپاشی روانی ناشی از امتحانات پایان ترم دانشگاه و سختیهای خوابگاه و افسردگیِ تقریبا شدیدم بیرون کشیدی و هر شب قبل از خواب دنیایی را به من نشان دادی که برایم آشنا و دوستداشتنی بود؛ مثل سریالهای کودکیام، دغدغههایی از جنس "خانه به دوش" و شوخیهای "پاورچین" و رنگ و بوی "متهم گریخت". ممنونم که دستم را گرفتی و کمکم کردی باز هم نفس بکشم، باز هم بخندم و باز هم دل ببندم. همین :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.