یادداشت سید محمد بهروزنژاد
1404/3/29
«به نام خدا» «الان معلوم شد شما مطلقاً مردم اینجا را نمیشناسید، مطلقاً نمیشناسید! آخر این فقط نمایشی از شایستگیهای شنیدهنشده و دیدهنشده است، نمایشی کمدی از احساسات پاک و شریف، فقط روکشش طلاست. اگر این پوسته را کنار بزنید، آن وقت جهنم واقعی را حتماً زیر گلها میبینید، لانهی زنبور و آشیانهی دشمنیها، جایی که قورتتان میدهند و حتی نمیگذارند یک نشانه و ردی از شما بماند!» (صفحه ۹۶) «خواب عموجان» اولین اثری است که داستایفسکی پس از دوره ده سالهی تبعید نوشت. رمانی کوتاه درباره شهری کوچک. شاهزادهی محبوب و متمول اما سادهلوحی که در یکی از آبادیهای اطراف مارداسوف زندگی میکند یک روز به آنجا میآید و این اتفاق سرآغاز زنجیرهای از رقابتها، نیرنگها و چشم و همچشمیهای ساکنان مارداسوف میشود. در این میان ماریاآلکساندروونا که با حقههای بسیار، خودش را بانوی اول شهر کرده هم میخواهد هر چه بیشتر از مزایای حضور شاهزاده بهرهمند شود... ضرباهنگ داستان تند است و دائماً شاهد اتفاقات جدیدی هستیم. سیر اتفاقات به خوبی جلو میرود و از نظم منطقی برخوردار است. انگیزههای شخصیتها به درستی پرداخته شده و جنجالِ منافعِ اشخاص خیلی دقیق به نمایش گذاشته شده. دیالوگها که بار اصلی رمان را به دوش میکشند کاملاً با گوینده متناسباند و نقشی کلیدی در شخصیتپردازی ایفا میکنند. در «خواب عموجان» شخصیت مثبتی نداریم و پاکترین افراد هم در نهایت به اشخاصی ریاکار و فرصتطلب تبدیل میشوند. حتی وقتی که فکر میکنید همه دستشان رو شد و آبرویشان رفت و دیگر کسی نیست که فکر منفعتطلبی باشد، باز میبینید که وقتی فرصتش پیش بیاید همان افراد اعمال گذشتهشان را تکرار میکنند. در آثار قبل از تبعید داستایفسکی هرچقدر هم تاریکی و ناپاکی وجود داشته باشد روشنایی و پاکی هم دیده میشود اما من هرقدر گشتم اثری از نیکی در این اثر ندیدم. آنقدر شخصیتها منفی هستند و هیچ شخصیت پاکی در داستان نیست که رمان تنه به تنهی آثار ویرانشهری میزند. در حد یک گمانهزنی میتوان گفت شاید داستایفسکی تحت تأثیر دوران سخت تبعید بدبینتر از گذشته شده. نمایش دورویی و ریاکاری در این رمان خیلی دقیق و عمیق انجام شده مثلاً خطابههای سنگین و رنگین شخصیت اصلی بسیار خوب از آب درآمدهاند. آنقدر توجیهاتی که او برای کارهایش میتراشد و علتهایی که بیان میکند منطقی به نظر میرسند که گاهی مخاطب هم با او همزادپنداری میکند و حق و حقیقت را گم میکند. اما خوانندهی باهوش هر اندازه دقیقتر میشود میبیند که هرچند در ظاهر همه چیز درست است اما باز چیزی سر جایش نیست و وجدان آدمی چنین عملی را نمیپذیرد. در نهایت، «خواب عموجان» تجربهای کوتاه، گیرا و اثرگذار خواهد بود و نگاه شما را به ریا و دورویی عمیقتر خواهد کرد. پ.ن۱: زنان در رمان حضور بسیار موثری دارند. شخصیت اصلی زن است و شخصیتهای زن مهم هم کم نیستند. از آن طرف مردان یا حضور ندارند یا نقش منفعلی دارند. مثل خود شاهزاده که بیشتر شکل عروسک خیمهشببازی است تا عنصری اثرگذار. پ.ن۲: ترجمه خوب و روان بود و پانوشتهای راهگشایی داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.