یادداشت محمد فائزی فرد

دروغ های لوک لامورا
        دروغ‌های لاک لامورا تموم شد. دروغگویی که عضو گروه حرام‌زادگان نجیبه و دروغ‌هاش رو معطوف کسانی می‌کنه که یا مستحق چنین دروغ‌هایی هستند یا دست‌کم لامورا این حس رو داره که مستحقش هستند.

حسی که درباره کتاب دارم متناقضه. از یک طرف اصل داستان و طرح اون رو دوست دارم از یک طرف زیاده‌گویی‌ها ومکانیکی بودن طرح رو نمی‌پسندم. کتاب پر از میان‌پرده است که ابتدا جذابه اما از یک جایی به بعد نشون می‌ده که نویسنده نتونسته داستان پشت هر شخصیت رو در خود داستان ذکر کنه و مجبور شده بره و توی میان‌پرده‌ها درست قبل از اینکه شخصیت بخواد نقشی رو ایفا کنه، سرگذشت اون شخصیت رو بیان کنه. انگار ویراستار داستانی بهش گفته: «سرگذشت شخصیت وقتی برای مخاطب مهم خواهد بود که اعمالش رو درک کنه و یکی از این راه‌ها اینه که گذشته اون رو بدونه یا دست‌کم بدونه چرا چنین اعمالی رو از خودش نشون می‌ده.» و جناب نویسنده که دوست نداشته طرح رو زیاد دستکاری کنه در ساده‌ترین راه، سرگذشت شخصیت رو در میان‌پرده آورده.
یا مشکل دیگه اینه که نویسنده از جهانی که ساخته زیادی ذوق‌زده شده و به همین خاطر کلی توصیف اضافه داریم درباره اینکه این ساختمان چرا این رنگیه و آجرهاش رو کدوم استاد تراش داده و رنگش رو از کدوم مغاره خریدن و... به همین خاطر خیلی از توصیفات رو در نیمه دوم کتاب اصلا نمی‌خوندم.

موضوع بعدی مکانیکی بودن طرح اثره. به‌شکل افراطی تمام قواعد مطرح شده در کتاب‌های تئوری درباره مراحل طرح و اینکه در فلان صفحه وارد فلان مرحله از داستان بشید و... رو در داستان می‌بینیم. یک دست‌آورد خوب داره و یک دست‌آورد بد. دست‌آورد خوبش اینه که داستان کامل می‌شه. اما موضوع بد ماجرا همین احساس مکانیکی بودنه. اینکه دقیقا روی فلان صفحه شخصیت من باید شکست دروغین بخوره. حالا باید با بدون دوستاش با خطر اصلی روبه‌رو بشه؛ به درونی‌ترین غار برگرده، نقشه بکشه و...  خلاصه که شخصا وقتی چنین اثر مکانیکی‌ای می‌بینیم یه مقدار گارد می‌گیرم.

یه مورد کوچک هم اینکه، اشخاص مقابل لاک‌لامورا عامدانه در جاهایی که داستان نیاز داشت،‌احمق می‌شدن و دیگه قوه منطقشون رو از دست می‌دادن تا لامورا و نویسنده به نتیجه دلخواهشون برسن و طرح پیش بره.

همه این موارد در کنار کلیت داستانی که زیبا بود باعث می‌شه یک حس دوگانه نسبت به این داستان داشته باشم. اون‌قدرا برای ادامه داستان مشتاق نیستم، اما اگه یک روزی بر حسب اتفاق کتاب به دستم برسه، می خونمش. :)
      
317

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.