یادداشت Navid Kalahroudi
1401/5/21
جستجوی سیاستی کاملا پساملی خطرناک است. این تمام آن چیزیست که کلهون در این کتاب تلاش میکند تا آن را نشان دهد. او ملی گرا بودن را نه تنها یک لغزش نمیداند بلکه آن را بنیان اغلب دموکراسیها میداند که موجبات همبستگی ئی را فراهم میآورند که از دل آن پروژه های فراگیر سیاسی و عدالت توزیعی بیرون میآید. او بر خلاف دیگر نظریه پردازان اروپایی ناسیونالیسم معتقد است که اتفاقا بسیاری از مولفههای ملت مدرن بسیار پیش از عصر مدرن نیز وجود داشته اند. کلهون ضمن پذیرش این نکته که در گذشته ملتها از دل قومیتها تشکیل شده اند بر این نکته ظریف تاکید میکند که دامنه نفوذ زبان و فرهنگ مشترک ملل کهن از پیوندهای نسبی فراتر میرفته است. نویسنده نگرش جهان وطنی و نگاه آنان مبنی بر اینکه ملت گرایی اخلاقا نامشروع است و موجب خود برتر بینی میشود را رد میکند و معتقد است جهان وطن گرایان نقش ملت گرایی و هویتهای ملی در ساماندهی به زندگی انسانها و سیاست جهان معاصر را نادیده میگیرند و متوجه نیستند که اتفاقا آرمانی مثل حقوق بشر یا دموکراسی اتفاقا در درون یک مرز است که معنا پیدا میکند. او به تعبیر معروف نظریه پردازان اروپایی مبنی بر جعل یا تصوری بودن ملتها نیز میتازد و بر این باور است که اشتباه است که سرشت تاریخی و همبستگی ملتها را نادیده بگیریم و سنتها را جعل محض بدانیم چرا که اهمیت فرهنگ و روابط اجتماعی را نادیده میگیرند و متوجه نیستند که سنت گونهای بازتولید فرهنگی و جهت گیری عملی برای کنش انسانهاست. کلهون با نقل قولی از آنتونی اسمیت به پیوستگی گذشته و روایت مند بودن سنتها معتقد است و مدعیست هویت ملی در هر جا پروژه تاریخی مخصوص به خودش را به وجود آورده است که قابل تعمیم نیست و جعلی هم نیست. او در هم نظری با اسمیت ازلی بودن ملل را قبول ندارد اما ملتها را فرآیند بلند مدتی میداند که همواره بازستایی و بازسازی میشوند و هر ملتی برای بقا خود به هستههای قومی، موطن، قهرمان و اعصار طلایی نیازمند است از این رو ملت گرایی به نظر کلهون یک سازه روایت مند است که هویت تاریخی اش در رمان و داستان و حکایت پدیدار میشود و از همین روست که او با نقلی از بندیکت اندرسون میگوید که ارنست گلنر بحث اندرسون را نفهمیده و ابداع را نه با تخیل که باجعل و تحریف یکی دانسته است. #کلهون #ملت #ناسیونالیسم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.