یادداشت Ms.nobody ؛)(=
1404/2/7
المر رستمی، المر... دانشآموز کلاس اولی که قرار است نقش بازی کند، رو بهروی همکلاسی هایش ایستاده است. وقتی یکی از بچهها صدایش میکند، المر رستمی چشمکی میزند و در پاسخ، لبخند میزند. با اینکه از یک هفته قبل طرح بحث و فعالیتهای کتابخوانی را نوشتهام، هنوز نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد. قرار است در نقطه اوج داستان، دیگر ادامه ندهم و بچهها خودشان ادامهی قصه را بنویسند. کاربرگ فعالیت بر اساس اصول داستاننویسی طراحی شده و مراحل آن طوری چیده شده است که بچهها بتوانند خودشان داستان بنویسند. هنوز در ابتدای راه نوشتن هستند؛ بعضی فقط چند کلمه مینویسند و دیگر ادامه نمیدهند، بعضی هم جملات را نیمهکاره رها میکنند. میدانم که باید صبور باشم و این صبوری در تسهیلگری نگارش خلاق ضروری است. وقتی در نوشتن در میمانند، با آنها گفتوگو میکنم و سعی میکنند گفتههایشان را روی کاغذ بیاورند. امروز فعالیت کتابخوانی مبتنی بر نگارش بود؛ بچهها قصه را شنیدند، ادامهاش را حدس زدند و دربارهی آن نوشتند. هرچه که بود، تلاش کردیم در داستان از حضور دانشآموزانی استفاده کنیم که در کلاس، متفاوتتر از دیگران هستند. بیشک میتوانم بگویم که المر در فعالیتهای ترویجی، یکی از منابع اصلی من خواهد بود و بر اساس آن، فعالیتهای متنوعی طراحی خواهم کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.