یادداشت
1401/9/13
به آواز باد گوش بسپار، اولین رمان از سهگانهی «رت» و البته اولین رمان(بهتر است بگوییم داستان بلند) نوشتهی هاروکی موراکامیست. موراکامی بارها از دو کتاب اولش (این رمان و رمانِ دوم مجموعهی «رت» یعنی پینبال۱۹۷۳) به عنوان تنها یک نقطه شروع برای دورانِ نویسندگیش یاد کرده و حتی تا پایان نوشتن کتاب دومی که در بالا عرض کردم نویسندگی را شغل اصلی خود نمیدانست، او همچنین در مصاحبهای گفته که چندان از آنها خوشم نمیآید و حسم نسبت به آنها چیزی به مانند حس عشقِ اول میماند اما به نظرم با این گفتار خواسته سطح انتظار خوانندهها را از این دو رمان تا حد معقولی پایین آورده تا وقتی به سراغ آنها میروند انتظار دو کتاب خاص رو نداشته باشند. یکی از نکات جالب این کتاب این است که موراکامی تصمیم میگیرد کتاب را به زبان ژاپنی ننویسد و سبک خود را در آن پیاده کند یعنی با زبان انگلیسیِ دست و پا شکستهای که با دایرهی لغاتِ محدود بلد بود یک داستانِ ساده، روان، با جملهبندی کوتاه و بدون هرگونه پیچیدگیِ ادبی بنویسد، سپس آنرا از انگلیسی به ژاپنی برگردان کند که نتیجهی آن یک متن انگلیسیِ بسیار ساده و روان از آب درآمده که اگر هر خوانندهای دست و پا شکسته انگلیسی را بفهمد میتواند کتاب را بدون ترجمه بخواند. داستان کتاب روان و ساده است در مورد یک پسر جوان که بر حسب اتفاق و تصادف با یک پسر جوان دوست میشود و به خواست دوستش او را «موش» صدا میکند، پاتوق همیشگیِ آنان در یک میخانه است که صاحب آن یک مرد چینیست و ... خواندن این کتاب وقت زیادی نمیگیرد همانطوری که خواندن پینبال۱۹۷۳ هم وقت زیادی نخواهد گرفت برای همین برای اینکه به سراغ کتاب سوم از سه گانهی موشهای صحرایی برویم بهتره که این دو را قبلش بخوانیم هرچند در جایی از دوستی شنیدهام که اگر هم نخوانید میتوانید به سراغ رمان اصلی سهگانه بروید اما قطعا خواندنش بهتر از نخواندن آن است.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.