یادداشت محمدرضا امینی

        مثل بقیه کتاب های کریستی گلدن در سری وارکرفت، کتاب به شدت مهیج و جذاب بود. شخصا از تلخ نویسی و تراژدی خوشم میاد و این کتاب یکی از بهترین تراژدی های این سری رو تا به اینجا بهم ارائه داد.

در کنار فضای سیاسی و نظامیِ سنگینی که داستان رو احاطه کرده، «امواج جنگ» به طرز هنرمندانه‌ای به شخصیت‌پردازی جاینا می‌پردازه؛ زنی که باید بین عشق و وظیفه، صلح و انتقام، خاطره و واقعیت یکی رو انتخاب کنه — و هر انتخابی، بهایی داره.

کریستی گلدن با قلم دقیق و روایتی سینمایی، نشون می‌ده که چطور یک شخصیت می‌تونه در دل یک جنگ تمام‌عیار، نه‌فقط به‌عنوان یک جادوگر نیرومند، بلکه به‌عنوان انسانی با شک و ترس و خشم رشد کنه. چیزی که این کتاب رو فراتر از یک رمان فانتزی نظامی می‌بره، عمق احساسی روایتشه. تراژدی این داستان فقط توی انفجارها و نبردها نیست؛ توی لحظه‌هاییه که جاینا با گذشته‌ش روبه‌رو می‌شه، با خاطراتی که نمی‌ذارن آسوده باشه، با تصمیم‌هایی که دوست نداره ولی باید بگیره.

اگه دنبال یه داستان با بار احساسی بالا، پیچش‌های دراماتیک و شخصیت‌هایی خاکستری هستی، «امواج جنگ» قطعاً یکی از بهترین‌ها در سری وارکرفته. پایانش، گرچه تلخه، اما تلخی‌ای از جنس بلوغ و واقع‌گراییه — نه ناامیدی، بلکه گذار. یه کتابی که بعد از بستن جلدش، هنوز صدای امواجش توی ذهنت باقی می‌مونه.
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.