یادداشت محمدامین اکبری

یادداشت های روزانه نیما
        به نام او

نیما محبِ مولا علی


« چهارشنبه هجدهم مهرماه ۶۸ است. مشغول خواندن یادداشت‌های روزانه‌ی نیما یوشیج هستم. برگزیده‌ی آثار نیما یوشیج را جناب سیروس طاهباز با معرفتی که مخصوص خود اوست امضا کرده و برایم فرستاده است. یادداشت‌های روزانه‌ی نیما اولین بار است که چاپ می‌شود. تقریبا یک روزه همه را خواندم. مدت‌ها بود که هیچ کتابی را با این حوصله و ولع نخوانده بودم. ارادتم به نیما صد چندان شد، از ارادتی که نیما به مولا علی(ع) دارد...»

عباراتی که در بالا آمد بخشی از یادداشت‌های روزانه‌ی سیدحسن حسینی است که از کتاب «سکانس کلمات» نقل شد. همان طور که سیدحسن حسینی (که خود به عنوان یک شاعر شیعی اصیل مشهور عام و خاص است) در یادداشت خود اشاره کرده است علی اسفندیاری -نیما یوشیج- پدر شعر نوی معاصر ارادت ویژه‌ای به حضرت مولای متقیان علی(ع) داشته است که بارقه‌هایی از این ارادت در آثار او اعم از شعرها و یادداشت‌ها قابل مشاهده است از شعرهای او می‌توان به قطعه‌ای با مطلع: « گفتی ثنای شاه ولایت نکرده‌ام/ بیرون ز هر ستایش و حد ثنا علی است» و قصیده‌ای در وصف بهار و منقبت مولا علی(ع) با مطلع: «باز آمد نوروز مه دلبر و ساغر/ زان گشت همه باغ پر از ساغر و دلبر» و چند رباعی اشاره کرد ولی ارادت او در نوشته‌ها و یادداشت‌هایش جلوه و جلای خاصی دارد که در انتهای این نوشته چند نمونه از این یادداشت‌ها از کتاب «یادداشتهای روزانه ی نیما یوشیج» آورده شده است.


در دنیا هیچ آفریده‌ای مثل علی(ع) نبود

و از مذهب و تعصب گذشته. اندک مرد و اندک جوانمرد کسی است که به مرد و جوانمرد بد نگوید. و مرد جوانمرد کسی است که مدح آن‌ها را بر زبان دارد و آن‌ها را بر همه‌ی مردم آفریده از چندین قرن‌ها به این طرف ترجیح می‌دهد و اعمال آن‌ها را سرمشق خود قرار می‌دهد. و مرد و جوانمرد کسی است که شبیه آن‌ها می‌شود. ولی مثل آن‌ها را دیگر بشر نخواهد دید و دامنه خلقت به قدری کثیف خواهد شد که دیگر شبیه یا معتقد به آن‌ها را نیافریند.
شب پنجشنبه/۱۴/ دی ماه ۱۳۳۴


استالین کبیر و تاریخ

از من می‌پرسند، استالین انسان کبیر است یا علی (ع)؟ هزار و چند سال گذشته است که به کبارت علی (ع) تصدیق می‌شود، چند سال گذشته از استالین؟ احمق‌ها نمی‌دانند تاریخ هم مثل انسان جوانی و پیری دارد و به دوره‌ی بلوغ باید رسید.


اسلام و من

« من محب علی (ع) هستم.
هر دانشمندی هر فهمیده‌ای هر فیلسوفی به هر عنوانی که اسلام را نشناخت و رفت زندگی را نشناخت و رفت- (اسلام حاصل زندگی عهدهایی است.)
لئون تولستوی چقدر میل داشت که قرآن را بیاموزد- در واقع لئون تولستوی با مفهومات چند قرن قبل از اسلام افکارش را برآورد کرد- من پیشوایان اسلام را احترام می‌گذارم، آن‌ها عملاً کسانی بوده‌اند. من نسبت به پیشوایان کنونی در شک و تردید هستم.
کسی که پیشوایان اسلام را مثل علی (ع) نشناخت پیشوایی را نشناخت. آن‌ها راست گفتند و راست عمل کردند. الحمدو له الله الذی جعل کل شیِ جدا. {بی‌شک این فراز عربی به صورت مخدوش بازنویسی شده. شاید «الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین...» (با توجه به موضوع سخن) بوده، شاید «الحمدالله الذی جعل کلی شی مفتاحا لذکره» بوده یا ... }

ای علی، ای پیشوای مؤمنین و متقیان در این دنیای کثیف من به تو متوجه هستم. ای علی! ای امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع):
من از هرکسی هرچه دیدم غلط بود.
من از هرکسی هرچه شنیدم دروغ بود
من از هرکسی هرچه یافتم خودش و نفس خودش بود
ای علی (ع). یا مولا علی.»


و اما در آخر دو رباعی از نیما در نعتِ مولا:

محمود، علی، عابد و معبود علی‌ست
وز جمله آفریده مقصود علی‌ست
گفتی که علی که بود؟ فاشت گویم
بودی به میان نبود، ور بود علی‌ست

صدبار شکست و بست و در هم پیوست
تا نام علی مرا در آئینه بُدست
من بگسلم از تو با جفای تو ولیک
از مهر علی دلم نخواهد بگسست
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.