یادداشت هومن

هومن

هومن

5 روز پیش

        این کتاب،دومین کتابی بود که من از کوندرا می‌خوندم.داستانِ پنج روز از اتفاقاتی بود که در  یک مرکز درمانی که  توی  یه شهر خیلی کوچیک رخ میداد رو روایت میکرد پیشنهاد میکنم حتما بخونید 
قسمتی از کتاب:
فرمان در دستش بود و خود را زنی با اعتماد به نفس و زیبا احساس می کرد،و همچنان با خودش می گفت:آیا واقعا عشق است که او را به کلیما پایبند کرده؟ یا ترس از دادنش است؟ و اگر این ترس در شروعش صورت اضطراب آمیز عشق بود، آیا ممکن نیست که زمان کاری کرده باشد که عشق (خسته و بی رمق) از آن حذف شده باشد؟ آیا ترس نبود که آخر سر باقی مانده بود؟ ترس بدون عشق؟ و اگر این ترس راهم از دست می داد چه می ماند؟
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.