یادداشت کتابخانهٔ بابل
1403/5/17
3.7
25
غمگینترین رمان دنیا بریتانیای قرن ششم میلادی. رومیها رفتهاند و ساکسونها و بریتونها را به حال خود گذاشتهاند. بخاری نامحسوس در غرب پراکنده شده و همه همه چیز را از یاد بردهاند: خاطرهها، تاریخها، کشتارها و … زن و شوهری پیر میدانند که پسری داشتهاند اما کجا؟ کی؟ با چه سرنوشتی؟ هیچ یادشان نمیآید. به هر حال، یافتن پسر بهتر است از ماندن در دهی که هیچ چیز در آن ندارند نه خاطرهای نه آشنایی و نه حتی شمعی برای روشنایی شبهایشان. راه میافتند. به کجا؟ نمیدانند. داستان شرح ماجرای سفر این زوج عاشق است برای یافتن پسرشان. راستی «عشق»! بله! این دو هنوز عاشق هماند. در فراموشی محض هنوز هم یکدیگر را دوست دارند. اما چه میشود اگر روزی بخار کنار برود و همه چیز دوباره یادشان بیاید؟ آیا اگر یادشان بیاید کیستند و چه کردهاند باز هم عاشق هم خواهد ماند؟ عشق محصول خاطرات مشترک است یا فراموشی؟… این شاید یکی از غمگینترین رمانهای دنیا باشد. رومیها رفتهاند و بریتانیاییها را با اسطورههای مبهم و پیچیده و دور یونانی تنها گذاشتهاند و حالا در این برهوت فراموشی وقت آن رسیده که اسطورهها از دل خاک بیرون بیایند و به واقعیت بپیوندند. بر خاکی پر از دیوها و فراموشی، زوجی پیر میروند تا پسرشان را بیابند اما چیزهای مهمتری خواهند یافت. رمانی در حد و اندازههای یک برندهی نوبل با ترجمهای بسیار خوب که مطمئناً همه چیز برای خوانندهاش دارد مگر کسالت و بیحوصلگی…
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.