یادداشت مینو مدنی
1403/11/22
هنگام خواندن متن کتاب احساس مشابهی از تجربهای که در تهران داشتم به سراغم آمد. گاهی در خیابانهای تهران قدم میزنم و ناگهان برای چند لحظه، احساس میکنم در زادگاه خودم هستم. لحظات، خاطرهها و تصاویری از مکانها در ذهنم با هم ادغام میشوند و زمان دیگر برایم خطی و پیوسته نیست. گویی مرزهای شهرها در ذهن من از بین رفته و من در زمان و مکان سرگردانم. در متن رب-گریه، هم با شهری مواجه میشویم از تمدنهای مختلف که ردپای هر دوره در آن تداخل کرده است. لایههای مختلف تاریخ و فرهنگ در فضای واحدی همزیستی دارند، اما هویت خاص هر کدام از این لایهها بهطور مستقل حفظ شده است. این تداخل و همزمانی باعث میشود که خواننده نیز همچون شخصیت اصلی داستان، در درک واقعیت دچار سردرگمی و تردید شود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.