یادداشت ماه آسمان

دو برج، که
        دو برج، که یکی تسخیر شد.
بعد از پراکنده شدن یاران حلقه و اون حادثه‌ی غمبار برای شخصیت محبوبم،داستان در دو خط پیگیری میشه، یکی فرودو و دیگری آراگورن‌.
به قول خیلی‌ها کاش فصل ها یکی درمیان  بود، تک خطی شدن قصه‌ها و روایتش در دو بخش ، کمی از جذابیت کتاب کم کرده بود.
اما بخش اول و ماجراهای مربوط به آراگورن خیلی مهیج بود، تعقیب و گریز تا رسیدن به روهان و بعد همراهی چابکسواران. 
از جنگ روهان سریع عبور کرده بود، کاش بیشتر بهش میپرداخت(این بخش در فیلم خیلی خیلی متفاوته)، 
بخش فرودو هم دلهره و هراس کافی و وافی داشت و اثری که باید میذاشت رو گذاشت. البته نسخه‌ی صوتی در ایجاد این حس بی تاثیر نبود.
و امان از بخش انت ها، امان. مثل خودشون، عجول نباش، به هر حال هر کتابی فرود و فراز داره دیگه.
اما کاش پایان کتاب قبل از فهمیدن حقیقت توسط سام بود، به نظرم قلاب بهتری برای جلد بعد مینداخت.
از اونجایی که من با انت‌ها حال نکردم، این عکس جانسوز را انتخاب کردم.
و پس از، از دست رفتن شخصیت محبوبم، این فردِ در عکس را جایگزینش کردم، اما تو کتاب بیشتر شبیه گندالف بود تا یه جنگجوی گوندور. مثل پیرمردها، فلسفی و حکیمانه حرف میزد، به نظر باید آدم پرشر‌و شور تری می بود، اما خب اون بر وسوسه‌ی حلقه غلبه کرد، نمیدونم هم دوستش دارم هم نه، این شخصیت تو کتاب رو نه، ای‌بابا نمیدونم، جلد بعد تصمیم میگیرم....
      
49

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.