یادداشت مرتضی داوری
1402/1/15
سروش اصفهانی، شاعر زبردست عهد قاجار که برخی شعرهای او زینت بخش ترجمه تسوجی از هزار و یک شب شده است، در وصف کتاب هزار و یک شب چنین سروده است: بهشتی گر از حور خواهی مصور نظر کن بدین نامه روح پرور ورق های او همچو اوراق طوبی جداول در او رشک تسنیم و کوثر حکایات او رامش افزا و دلکش روایات او مجلس آرا و دلبر گرت زندگانی مکرر بباید حکایات او را فروخوان مکرر (نقل شده از کتاب ادبیات عامیانه ایران، محمد جعفر محجوب، ص۴۰۹). سخن بر سر کتاب هزار و یک شب است؛ کتابی که داستانهای زیبای آنان از کودکی باز، از طریق انیمیشن ها در ذهن و یاد ما نشسته است: داستان علاالدین و چراغ جادو یا قصه علی بابا و چهل دزد. جدیدترین ترجمه از الف لیله و لیله به زبان فارسی، ترجمه ای است از ابراهیم اقلیدی. این ترجمه در سال ۱۳۹۰ در پنج جلد توسط نشر مرکز به چاپ رسید. نثر ترجمه به زبان امروز نزدیک و بسیار روان و با تفصیل و جزییات بیشتر از ترجمه تسوجی است. قیمت دوره پنج جلدی نشر مرکز در سال ۱۳۹۰، ۹۵ هزار تومان بود که اکنون(آبان ۱۴۰۱) ۹۸۰ هزار تومان شده است؛ تقریبا ده برابر قیمت نخست خود. نشر هرمس نیز چاپی تمیز و در قطع پالتویی در دو جلد از این کتاب با ترجمه عبداللطیف تسوجی تبریزی با قیمت ۹۶۰ هزار تومان چاپ کرده است. هزار و یک شب یا «الف لیله و لیله» کتابی است که ریشه اصلی آن کتاب هزارافسان فارسی است که از منابع هندی گرفته شده است. این کتاب در زمان خسرو انوشیروان (۵۳۱-۵۷۹م) از زبان سانسکریت به فارسی ترجمه شد. هزار و یک شب، کتابی چندین لایه است که لایه لایه آن در عصر و زمانی متفاوت پدید آمده، اما بخش عمده آن که نزدیک به هشتصد شب داستانی می شود نسبتا جدیدتر است و بنا به شواهد بسیار از جمله اشاره به پدیده های جدیدی چون توپ و تفنگ و غیره در اواخر قرن ۱۶ تا اوایل قرن ۱۷ میلادی به صورت کتابی که اکنون در دست داریم درآمده است. کتاب در حدود قرن سوم به زبان عربی ترجمه شد و نام «الف لیله و لیله» بر آن نهادند. زبان کتاب نه عربی فصیح و بلیغ بلکه زبان مردم کوچه و بازارهای عراق و مصر و شام در اواخر قرون وسطا(۴۷۶- حدود ۱۳۰۰م) است. آنتوان گالان(۱۶۴۶-۱۷۱۵) نخستین بار هزار و یک شب را به زبان فرانسه و به یک زبان اروپایی ترجمه کرد و سبب روایی بسیار آن در اروپا شد. ترجمه او از ۱۷۰۴ تا ۱۷۱۷ در ۱۲ جلد در پاریس منتشر شد و با استقبال بسیار مردم روبرو شد. هر چند ترجمه او دقیق نیست و اقتباس و دستکاری داستان ها بر طبق ذوق و پسند مردم قرن هجدهم فرانسه است، از همه ترجمهها مشهورتر و پر خواننده تر است. گالان به دستور لویی چهاردهم به عثمانی رفته بود و این کتاب را در آنجا یافته بود. لویی چهاردهم(۱۶۳۸-۱۷۱۵)،۷۰ سال سلطنت کرد که طولانی ترین سلطنت در تاریخ اروپا شمرده می شود. سلطنت او همزمان با شاه عباس دوم، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بود. نخستین ترجمه فارسی الف لیله و لیله را ۱۵۰ سال پس از ترجمه گالان، در زمان محمدشاه قاجار، شخصی به نام عبداللطیف تسوجی به دستور بهمن میرزا برادر محمدشاه و فرزند عباس میرزا ولی عهد در سال ۱۲۲۳ شمسی انجام داد. به گفته استاد محمد جعفر محجوب، نثر تسوجی نمونه بسیار عالی و فصیح و پخته نثر فارسی دوران قاجار است. همچنین سروش اصفهانی بیشتر شعرهای هزار و یک شب را از میان غزل های سعدی و حافظ برگزید و برخی از تغزل های زیبای خویش را هم در کتاب آورده است. بر ترجمه تسوجی عیب هایی برشمرده اند از جمله: خلاصه و فشردگی ترجمه، ترجمه نشدن نه دهم اشعار عربی، زبان نسبتا کهن آن، استفاده از نسخه های ناقص و مغلوط و ترجمه نکردن پاره هایی از متن اصلی، وجود صدها واژه دشوار عربی یا فارسی مهجور از قبیل کوس رحیل، دارالملک، نخجیر، بیع و شرا، فتراک، خوی(به معنای عرق)، و عبارات و جملات ترجمه نشده عربی که عین اصل عربی آنها تکرار شده است، آسان گیری سروش اصفهانی در ترجمه شعرهای عربی و بدتر از آن جایگزین کردن اشعار سنگین و رنگین شاعران کلاسیک ایران به جای اشعار تغزلی- غنایی عربی، زیرا اشعار اصل کتاب بیشتر بوی طبیعت گرایی( یا ناتورالیستی) می دهد و ابدا رنگ و بوی عرفانی یا حماسی ندارد. هزار و یک شب کتابی است که بیشترین بخش آن در مسیر کاروانها و کشتی ها و کاروانسراها و میدانها و بازارها و معرکه های قصه گویان خلق و نقل شده و دهان به دهان گشته است و سرانجام در قرن هفده به صورت کنونی در آمده است. سفر، موضوع نیمی از قصه های هزار و یک شب است. نمونه ای از دو ترجمه تسوجی و اقلیدی از آغاز کتاب: ترجمه تسوجی: «چنین گویند که ملکی از ملوک آل ساسان، سلطان جزایر هند و چین بود و دو پسر دلیر و دانشمند داشت: یکی را شهریار و دیگری را شاهزمان گفتندی. شهریار که برادر مهتر بود، به داد و دلیری جهان بگرفت و شاهزمان پادشاهی سمرقند داشت و هر دو بیست سال در مقر سلطنت خود به شادی گذاشتند». ترجمه اقلیدی: «چنین حکایت کنند- وخدا آگاه ترین، داناترین، برترین و والاترین است- که در گذشتههای از یاد رفته و روزگاران سپری شده، در ایام دیرین و دوره های پیشین شاهی از شاهان ساسانی صاحب سپاه و لشکر و کر و فر و غلام و نوکر و مهتر در جزایر هندوستان و چین حکومت می کرد که دو پسر داشت. یکی بزرگتر و دیگری کوچکتر و هر دو سردارانی دلاور. پسر بزرگ اما سلحشورتر بود و بر کشور خویش فرمانروایی و بر رعیت به عدل و داد پادشاهی می کرد و اهالی مملکت دوستش داشتند. نام او شهریار بود و برادر کوچک، شاه زمان نام داشت و پادشاه سمرقند ایران بود. آدرس کانال من در ایتا: @joreeha1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.