یادداشت ابوالفضل شربتی
1400/10/26
ابتدا که کتاب را به دست گرفتم گفتم بیشتر شبیه کتابسازی است (پرسشِ «خب، که چی؟» معیار خوبی برای سنجش این مسأله است، هر چیزی که دیدید یا خواندید این پرسش را، به صورت جدی و دقیق، بپرسید، احتمالاً نتیجههای خوبی بگیرید). راستش کمی هم شبیه کتابسازی هم است. اما وقتی میخواندمش دیدم حُسنهایی هم دارد. شاید بزرگترین حُسنِ کتاب این باشد که تلاشی است برای صنفی کردنِ مسأله «روحانیت»، یعنی چه؟ تا همین چند وقت پیش روحانیون را تافتۀ جدابافتهای میدیدند، امروزه البته رگههای قوی از آن نگاه است (در کنار دیدِ منفیای به روحانیون که مستحضر هستید) اما از جایی بخشی از روحانیون فهمیدند که باید خود را تافتهای جدابافته نبینند، و در مسائل مختلفی خود را کنارِ مردم ببیند. جملۀ آخر کمی شعاری شد، اما اگر از شعاریبودنش چشمپوشی کنیم، مثلاً، یکی از مصادیق خود را کنارِ مردم دیدن انجام کارهای روزانه در جامعه است. شاید یکی از مسألههایی که این بخش از روحانیون را به چنین نگاهی واداشته تفاوتِ طلابِ هفتاد هشتاد سال پیش با چندین سال اخیر است. تا پیش از این طلبهها صرفاً شهریههایی میگرفتند که محلِ آن از خمس بود، اما امروزه اگر ورودیهای طلاب را صرفاً شهریه بدانیم اما حاکمیت و دولتها نیز در معاش طلاب وارد شدهاند، بیمۀ طلاب نه از محل شهریه بلکه بخشی از آن از مبالغِ غیرخمسی است. با این دید، میتوان این کتاب را بهنوعی تلاش برای صنفیکردن روحانیون دانست (که اگر چنین نباشد کتاب به مجلۀ دانستنیها شبیه است که آگاهی و خنده را با هم دارد). کتاب آمده ریز و درشت اصطلاحاتی را که حداقل در بیست سی سال اخیر در حوزهها به کار برده میشده به ترتیب حروف الفبا آورده است. اصطلاحاتی که کتاب آورده چند دسته میشود. دستۀ اول اصطلاحاتی که وِرد زبان طلاب است و در مکالمات روزمره، در درس و بحثشان به کار میبرند. اصطلاحاتی مانند إستفراغ وسع (به کار گرفتن همۀ توان)، أکل از قفا (پیچاندن لقمه دور سر خود)، مُجَرَّب است (به تجربه ثابت شده)، لا یَتَچَسبک (نچسب و غیر قابل توصیف) از این قبیل است. دستۀ دوم اصطلاحاتی است که مربوط به ملزومات طلبگی است و بخشی از آن را روشن میکند. برای نمونه، عبا، مُکَلّا، مُلَبَّس، تقریرنویسی، شرح، عمامه، عمامهپیچی و عمامهگذاری، کلمپیچ (عمامۀ شلخته). دستۀ سوم اصطلاحاتی است که خاص الخاصِ حوزه است. شاید چشمگیرتریناش سه صفحهای باشد که دربارۀ امتحانات شفاهی نوشته است. در این سه صفحه، که بلندترین مدخلِ کتاب است، به ریزترین جزئیات تجربه شدۀ امتحان شفاهی اشاره شده، از سختگیریِ گاه بیمنطقِ مُمتَحِنها (آزمونگیرندگان)، وضعیت طلاب حین امتحان، کاسبیهایی که با محوریتِ امتحانهای شفاهی شکل میگیرد و مسائلی دیگر. دستۀ چهارم اصطلاحاتی است که اعلام و شخصیتهای حوزه را به ما معرفی میکند. برای نمونه الشهید به شهید اول، و شهیدین به شهید اول و شهید ثانی اشاره میکند. در این میان اصطلاحات جالب دیگری هم به چشم میخورد. مثلاً «حاجآقا انواری» به طلبهای میگویند که به جای کلاس درس با نوار دروس حوزوی را پی میگیرد. ویژگیِ جالبِ دیگر کتاب اینست که با آن میتوان وارد زیستجهانِ طلاب شد. از منش و مرام طلبهها در زندگیِ روزمرهشان، از نگرشی که به مسائل ریز و درشت دارند میتوان آگاه شد. در مجموع «فرهنگ اصطلاحات طلاب» کتاب بانمکی است و ارزش یک بار خواندن را دارد. جلد کتاب هم جالب کار شده، از نسخۀ سنگیِ صرفِ میر استفاده شده تا از همان ابتدا آغازی باشد برای ورود به زیستِ و مصطلاحات طلبگی. اما شاید نقدی که همچنان به کتاب دارم این باشد که صرفاً با اصطلاحاتی جالب و بانمک روبرو هستیم و نمیدانیم چرا داریم اینها را میخوانیم. اگر مقدمهای گویا بر کتاب نوشته میشد، به احتمال زیاد، خوانندههای بیشتری درگیرِ آن میشدند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.