یادداشت حمیده کاظمی

فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور
        کتاب "فرنگیس" را دو روزه خواندم. تعریفش را شنیده بودم که منطق توزیع محتوایش عالی است. سه مثلث درام، گفتمان و محتوا هم دربر دارد. این کتاب دومین کتابی است که از نمایشگاه امسال خریدم و تمامش کردم.
تقریظ، کلمه قلمبه سلمبه‌ای که فقط شنیده بودم بعضی کتاب‌ها دارند و ارتباطی با رهبری دارد. تقریظ این کتاب برای سال 96 است. نویسنده بعد از بازدید سال 90 رهبر به مناطق جنگی غرب، عزمش را جذم می‌کند که خاطرات زنی که تندیسش را با تبر دیده بود، بنویسد. تازه فهمیدم تقریظ به معنای تحسین است، قبلش فکر می‌کردم تقریظ یعنی دست خط رهبر درباره کتابی!
به نظرم اینکه یک کتاب چقدر خواندنی است یک موضوع است و اینکه بعد از خواندنش چه نظری نسبت به آن داری یک موضوع.  این کتاب هم مثل کتاب "دختر شینا" که آن هم اتفاقا تقریظ داشت، بدون تعارف، خواندنی بود. من میخواستم دوهفته برایش زمان بگذارم ولی نتوانستم. اما احساسم بعد از خواندنش نه به شدت ِاحساسِ بدم بعد از خواندن "دختر شینا"، کمی کمتر، احساس خوبی نبود. من سیصد صفحه کتاب خوانده بودم. بعد از این صفحات می‌توانستم آوارگی و فقر را کمی بچشم؛ اضطراب را لمس کنم؛ استقامت را تحسین کنم اما معنویت را چه؟ واقعا نمی‌دانم چرا فرنگیس بعد از دیدن تن بی‌سر آن کودک به یادِ تن بی سر علی‌اصغر(ع) نیافتاد؟ و یا افتاد و از او در این مورد اصلا سوال نشد؟ یعنی نمی‌دانم ضعف از نویسنده است یا راوی؟
من بعد از خواندن این کتاب دلم بیشتر خون شد برای غزه، برای آوارگانی که نمی‌دانند به کجا پناه ببرند؛ به کسانی که دیگر هیچ عضوی از خانواده برایشان باقی نمانده؛ کودکانی که غم‌شان فراتر از گرسنگی و آوارگی است.
من اگر جای نویسنده بودم، قسمت‌هایی از کتاب که ترویج خرافه می‌دهد را حذف می‌کردم. و به نظرم این کتاب از نظر محتوا ارزش نگارش نداشت و یا حداقل باید تعداد صفحاتش کمتر و قیمتش مناسب‌تر می‌بود. من با خواندن این کتاب احساس کردم اهالی روستا نماز نمی‌خوانند و تا این حد معنویت را برایم زیر سوال برد. نمی‌دانم چرا استادم گفت منطق توزیع محتوایش عالی است، اینکه به جنگ پرداخته از فصل چهارم، درست؛ ولی به نظرم آخرش سمبل کاری محض بود. گزارشی برای سر و ته هم آوردن کتاب. من اصلا در این منطق نفهمیدم کی دو پسر آخر فرنگیس به دنیا آمدند و واقعا متاسف شدم از این همه حقی که از بچه‌های آخر ضایع می‌شود. دلم می‌خواست مصاحبه‌کتاب را با متن تطبیق می‌دادم. به نظرم اینکه با احساسات، صرفا کتابی را خواندنی کنیم درست نیست و باید بیشتر برایمان مهم باشد که ارزش افزوده کتاب برای خواننده چه می‌تواند باشد.
      
9

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.