یادداشت بابک فروغی

        "زنده باد همه‌ی کسانی که در مخمصه‌ی برآورده کردن رؤیاهایشان هستند." این آخرین جمله‌ای است که بن هاروویتز در کتاب "سختی کارهای سخت" می‌گوید و اشاره‌ای دارد به این سخن مارکس که "زندگی مخمصه است."
کتاب سختی کارهای سخت، نوشته‌ی بن هاروویتز، کارآفرین سابق و سرمایه‌گذار خطرپذیر فعلی سیلیکون ولی است که در آن خواننده برخورد خیلی نزدیکی را با شغل مدیرعاملی و پیشبرد یک شرکت در حوزه فناوری تجربه می‌کند. نکاتی که در سایر کتب مدیریت کمتر دیده می‌شوند و عمدتاً مواردی در کتاب ذکر شده‌اند که مربوط به مدیرعامل بودن در دوران جنگ است و نه دوران صلح. نکاتی از تجربیات یک کارآفرین که حقیقتاً نوشتنشان کار بسیار سختی بوده است!
کتاب به ریزترین و جدی‌ترین درگیری‌های راه‌اندازی و پیشبرد یک استارتاپ می‌پردازد؛ از استخدام تا اخراج، از شکل‌دهی فرهنگ سازمانی تا مبارزه با سیاسی‌کاری در شرکت و ...
در حین مطالعه‌ی کتاب مدام به این مسئله‌ فکر می‌کردم که خواندن این کتاب برای کسی که هم‌اکنون درگیر مدیرعاملی است بسیار اثرگذار و مفیدتر از سایر خواننده‌ها خواهد بود؛ چرا که نکاتی دارد که در عمل بسیار به کار خواهد رفت، وگرنه احتمالاً خیلی زود فراموش خواهند شد. خیلی از نکات را در شرکت‌هایی که با آن‌ها همکاری کرده‌ام دیده‌ام و با تمام وجود لمس می‌کنم، خیلی از مواردی که من را در محیط کار آزرده است و خیلی از مواردی که مي‌توانست به سادگی توسط مدیرعامل مدیریت شود، ولی با تعلل و بی‌برنامگی و شاید بلد نبودن مدیرعاملی، یک مسئله‌ی کوچک تبدیل به چالشی بزرگ برای مهندسان شرکت شده و آن‌ها را دچار مصائب بزرگ کرده است.
و به این دلیل، احتمالاً در آینده‌ای نزدیک کتاب را مجدداً خواهم خواند؛ روزی که احتمالاً و ان شاء الله یک بنیان‌گذار-مدیرعامل شده‌ام و درگیر "سختی کارهای سخت" هستم...
نکته‌ی آخری که باید در مورد کتاب گفت آن است که بن هاروویتز، شاید بر خلاف خیلی‌ها، مدیرعامل بودن را یک توانایی ذاتی نمی‌داند و معقتد است مدیرعامل بودن نیازمند مهارت‌هایی است که صرفاً باید آن‌ها را یاد گرفت و نکته‌ی جالب‌تر آن که هاروویتز معتقد است برای این که یاد بگیرید مدیر عامل خوبی شوید، راهی نیست جز این که مدیر عامل شوید... مهارت‌های لازم برای این کار جز در برخورد با مسائل و درگیری‌ها و کسب تجربه، حاصل نمی‌شوند. فقط می‌شود اندکی از اصول را آموزش داد و بقیه‌ی مراحل را به تجربه کردن، تصمیم‌گیری در میدان عمل و پذیرفتن و بهبود نتایج این تصمیم‌ها سپرد.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.