یادداشت محسن فراهانی
1404/3/10
کتاب نون نوشتن ما را با محمود دولتآبادی آشنا میکند. با خلقیاتش. با عقایدش. با زندگی شخصیاش. با نظراتش در مورد ادبیات، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، خانواده و هزار چیز دیگر. نون نوشتن را خود محمود دولتآبادی نوشته است. دولتآبادی از زبان دولتآبادی. نویسندگان بیرحم حتا در مورد خودشان نیز بیرحم هستند. حرفهایی میزنند که در زندگی همه وجود دارد ولی همگان حتا جرات به زبان آوردن آن در خلوت را هم ندارند. از ترس آبرو. از ترس قضاوتهای مردم. از ترس حرف و حدیث اطرافیان. اما دولتآبادی در سالیان متمادی آنقدر آبرو و اعتبار اندوخته است که بیمی از حرف و قضاوت دیگران به دل راه ندهد. دولتآبادی در کتاب نون نوشتن، حال و احوال سالیان ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۴ را نوشته است. نه اینکه یک روز نشسته باشد و نوشته باشد. نه. این یادداشتها را در دفتری مینوشته و حالا آنها را به چاپ رسانده است. یادداشتهایش در مورد همه چیز که به نوشتن مربوط باشد است. گاهی توصیههایی در مورد داستاننویسی در میانشان میخوانیم. گاهی جملات و یادداشتهای فلسفی، گاهی از جزئیات روند نوشتن رمان کلیدر، گاهی غم از دست دادن برادر و بیماری مادرش و گاهی هم خاطراتی از دوران زندانی شدن توسط ساواک. نون نوشتن مخاطب را با محمود دولتآبادی آشنا میکند. اما من این آشنایی را دوست ندارم. من نمیخواهم بدانم فلان نویسنده معروف که در کتابهایش از اخلاق و ملیت و تاریخ نوشته است، دغدغه سپردن مادرش به خانه سالمندان را برایم بازگو کند. نمیخواهم ضعف و ناتوانیاش را ببینم. دوست ندارم از عصبانیتها و بداخلاقیهایش بخوانم. ولی خب میل به شناختن و نزدیک شدن به افراد معروف آدم را میکشاند به سمت این سبک نوشتهها. به نظر من همانطور که وقتی گوینده محبوب و خوشصدای رادیو را برای اولین بار میبینیم و به چهره معمولی و رفتار و عقاید عوامانه او نگاه میکنیم و توی ذوقمان میخورد، آشنایی و نزدیک شدن به نویسندهها هم همین حس را به دنبال دارد. کتاب نون نوشتن را نشر چشمه در ۲۱۶ صفحه منتشر کرده که حدود ۱۱ مرتبه نیز تجدید چاپ شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.