یادداشت ملیکا خوشنژاد
1401/12/23
من خیلی کم شعر خوندم و از اون کمتر شعرهای سهراب رو. بنابراین اونقدر سواد ندارم که از نظر ادبی بتونم دربارهی اشعار سهراب نظر بدم. و البته که این کتاب هم به جز بخش آخرش که بخشی از غزلیات و اشعار چاپنشدهی سهراب رو به خودش اختصاص داده، چندان ربطی به شاعر بودن سهراب نداره. انگار بیشتر با سهرابِ نقاش و حتی فیلسوف - یا شاید بهتر باشه بگم عارف - آشنا میشیم تا سهرابِ شاعر. چند سال پیش با الهه رفته بودیم نشر چشمهی کریمخان، چشمش که به این کتاب افتاد گفت این کتاب برایش خیلی عزیز است و هر چند وقت یک بار برش میدارد، ورقش میزند و چند صفحهای از آن را میخواند و آرام میشود. منم بیدرنگ کتاب را خریدم. نمیدانم چرا چند سال کنج کتابخانهام مانده بود و چند روز پیش یهو یادش افتادم. در خلال نامهها و یادداشتهای روزانهی سهراب میتوانی تعلقخاطرعمیقش را به سادگی، طبیعت و سرزمین مادری پیدا کنی، گرچه بیشتر این نامهها و یادداشتها در کشورها و سرزمینهای دور دیگری نوشته شدهاند. واژههای سهراب مثل همان شقایقی که همیشه ازش صحبت میکند نرم و لطیف است و دلت را گرم میکند. در زندگی به دنبال همان تجسم کاهگلهای کاشان است انگار.
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.