یادداشت زهراصفری
1403/8/22
3.4
3
کتاب راجع به دختری بود که با برادرش زندگی میکرد. و خواهر و برادر از پدر و مادرشون جدا شدن و اومدن تهران پدری داره که خیلی ادب نداشته و این باعث خجالت دختر میشه و تو همه جای داستان رد راحت نبودن و خوردن حرفها ی دختر رو میدیدیم . کاری که میکرد و یا چیزی که میگفت با کاری که میخواست انجام بده و تو ذهنش بود فرق داشت. این کتاب کوتاه بود و خیلی زود میتونه پیش بره . من هر بار دستم میگرفتم خوابم میبرد و طولانی مدت خوندمش . روند داستان خطی نیست و مدام ذهن بهاره میره به خاطرات و محیط کارش واین رو باید خودتون تشخیص بدید . در کل داستان اتفاق خارج از انتظاری رخ نمیده و شما روزمرگی ها و مشغله های فکری یک دختر رو میبینید ک به سفر رفته .و در مجموع با تمام احترامی که قائل هستم این نوع قلم خوشایندم نیست و این دومین کتاب و احتمالا آخرین کتاب از خانوم وفا بود که خوندم .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.