یادداشت محمد طاها کریمی

        این کتاب جزو پنج کتاب برتریه که خواندم.
قلم خیلی خوبی داره که آدم رو تا آخر داستان با خودش همراه میکنه.این کتاب رو به افرادی که کمی جرئت دارن پیشنهاد میکنم،و اگرنه میتونه تجربه ی خوبی نباشه...
خلاصه ی داستان:
لاچین که یه سرباز فراریه با جانقلی که یه آدم کشه میخوان راه بیفتن به سمت تنگه یه زندان تا یه سند مهم رو برای رضا شاه ببرن.
اما رفتن به تنگه ی زندان کار راحتی نیست!فقط یه نفر از اون تنگه ی یخ زده جون سام به در برده،خدامراد...
یک قاتل ترسناک که هر کسی جرئت نمیکنه بره سمتش.اما اون ها خدامراد رو راضی میکنن و با هم باه میفتن به طرف تنگه ی زندان.
اما اردشیر،تنها پسر و فرزند خدامراد به حرف پدرش عمل نمیکنه و پشت سر این گروه قاتل راه میفته،و کی میدونه بین این قاتل ها چی میگذره؟
      
5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.