یادداشت سیده هدی پورمانی
6 روز پیش
4.1
20
داستان پرتره اثر نیکلای گوگول، تقابل میان معنویت و مادیت را به تصویر میکشد. چارتکوف، شخصیت اصلی، هنرمندی آرمانگراست که پس از خرید یک پرتره اسرارآمیز، وارد مسیری میشود که ارزشهای هنری و اخلاقی خود را قربانی میکند. پرتره، که نیرویی شیطانی در آن نهفته است، نمادی از وسوسه و فساد است. این داستان شباهتی به “فاوست” دارد، جایی که روح فرد در ازای لذت و قدرت از دست میرود. چارتکوف نیز با پذیرش ثروت و شهرت، از هنر اصیل فاصله گرفته و به نقاشیهای سطحی روی میآورد. گوگول در این داستان نقدی بر جامعه هنری و اخلاق اجتماعی زمان خود ارائه میدهد. او نشان میدهد که چگونه ارزشهای مادی و سطحینگری، هنرمندان را از مسیر اصیلشان منحرف میکند. چارتکوف که در ابتدا به دنبال حقیقت و زیبایی بود، به تدریج روح خلاق خود را از دست داده و به هنری تجاری و کمعمق روی میآورد. این انحطاط، نتیجه تأثیرات محیط اجتماعی و وسوسههای درونی است. گوگول با استفاده از عناصر فراطبیعی، مانند زندهبودن پرتره و تاثیرات شیطانی آن، فضایی رازآلود و دلهرهآور خلق میکند. این عناصر علاوه بر جذابیت داستانی، روانشناسی شخصیت چارتکوف را عمیقتر نمایان میکنند. در نهایت، پیام داستان هشدار در مورد خطرات تسلیمشدن به وسوسههای دنیا و از دستدادن ارزشهای انسانی است. گوگول به مخاطب یادآوری میکند که روح هنرمند باید در برابر فساد و زرقوبرقهای مادی مقاومت کند، زیرا این انحراف نه تنها هنر، بلکه جوهره انسانی فرد را نابود میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.