یادداشت فهیمه نظری
1401/3/24
صبحِ شام؛ روایتی از بحران سوریه «صبحِ شام؛ روایتی از بحران سوریه»؛ روایت حسین امیرعبداللهیان، معاون وقت امور عربی آفریقایی وزارت خارجه، از جنگ داخلی در سوریه است؛ رخدادی که در ادامهی بهار عربی در سوریه بروز و ظهور یافت و به زودی پای قدرتهای بینالمللی از جمله آمریکا و روسیه را به منطقه کشاند. ایران در این میان نقش بسیار مهمی را بر عهده داشت و در واقع یکی از ستونهای اصلی پشتیبان رژیم بشار اسد، در کنار روسیه بود. در طول جنگ سوریه، بنا بر آمار سازمان ملل حدود ۴۰۰ هزار نفر کشته و بیش از ۵۰۰ هزار نفر مجروح شدند. شمار آوارگان از این هم دهشتناکتر بود: حدود هفت میلیون نفر. امیرعبداللهیان، وزیر خارجهی کنونی،در اوج بحران خاورمیانه (بهار عربی و بعد جنگ داخلی سوریه) حدود پنج سال و نیم معاونت امور عربی آفریقایی وزارت خارجه را به عهده داشت: دو سال و نیم از این دوران با وزرات دکتر صالحی در دورهی دوم نخستوزیری احمدینژاد و سه سال با وزارت دکتر ظریف در دورهی نخست ریاستجمهوری حسن روحانی. در همین دوره بود که در مصر، حسنی مبارک، در تونس بن علی و در یمن علی عبدالله صالح سرنگون شدند و انقلاب در بحرین نظام سیاسی حاکم (آل خلیفه) را تا آستانهي فروپاشی کشاند. ریشهی بحران سوریه امیرعبداللهیان معتقد است اعتراضات سوریه طراحی آمریکا و اسرائیل بود؛ برای تغییر موازنهی قوا در منطقه. او استدلال میکند: آمریکا و اسرائیل دلیل ناکامی در حمله به غزه را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که در جبههي مقاومت یکی از مهمترین مولفهها وجود سوریه در پشت جبهه است. آنها فکر میکردند اگر بتوانند ثبات سوریه را برهم بزنند و خط ارتباطی مقاومت را قطع کنند؛ موازنهی قوا در منطقه تغییر اساسی میکند. در نگاه آنها زمینههایی برای این کار وجود داشت، اولا معتقد بودند در سوریه شاخصهای دموکراسی خیلی قوی نیست، ثانیا موجی در منطقه به راه افتاده که روسای جمهور مادامالعمر مثل بن علی و حسنی مبارک سقوط کردهاند. پس با همین منطق میشد به سراغ سوریه هم رفت. ص ۳۵ ورود ایران امیرعبداللهیان دربارهی ورود ایران به مسئلهی سوریه آن را از امور اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی برمیشمرد که سلایق دولتهای مختلف نمیتوانست در آن نقش داشته باشد و سطح عالی نظام باید دربارهاش تصمیم میگرفت. «در مورد سوریه هم که مسئلهی ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک محور مقاومت بود و به امنیت همهی منطقه، متحدین ما و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران برمیگشت، تصمیم در سطح عالی نظام گرفته شد.» ص ۷۹ چرا ایران دمشق را به اصلاحات تشویق نکرد؟ اما در ماجرای سوریه پرسش بسیاری از ایرانیان این بود که «چرا ایران پیش از آغاز بحران، دمشق را تشویق نکرد که اصلاحات سیاسی یا اجتماعی را به طور جدی دنبال و اعمال کند؟» امیرعبداللهیان به این پرسش اینطور پاسخ داده است: این امر ارتباط مستقیمی به ما پیدا نمیکرد. به این معنا که اگرچه ما با سوریه و شخص آقای بشار اسد رابطهی دوستانهای داریم، ولی در مناسبات دیپلماتیک نمیتوان به یک کشور گفت که نظام سیاسی شما اشکال دارد؛ بروید و اشکال خودتان را برطرف کنید. این مباحث در حوزهی صلاحیت مردم یک کشور است. آن کشور خیلی راحت میتواند در جواب بگوید مسائل داخلی مربوط به خود ما و ملت ماست. بالاخره در دنیا شاخصههایی وجود دارد که همه باید بر مبنای آن عمل کنند. مثلا در سوریه رئیسجمهور و نمایندگان مجلس با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند. یا در عربستان سعودی اعضای مجلس ملی همه منصوب پادشاهاند و فقط فرزندان عبدالعزیز میتوانند حاکم باشند. حتی ما وقتی با حکومت عربستان سعودی مذاکره میکنیم به آنها نمیگوییم خوب است نظام سیاسی خود را اصلاح کنید تا رای مردم تعیینکننده باشد. بالاخره درست باشد یا غلط، شاخصههایی در هر نظام سیاسی وجود دارد و در چارچوب همان شاخصهها میتوانید تصمیم بگیرید چگونه تعاملات خود با آن کشور را تنظیم کنید. البته مردم کشورهای منطقه همواره مورد توجه و احترام ما هستند و ما وظایفی انسانی – اسلامی در قبال آنها داشته و به آن اهتمام داریم؛ اما بدون دخالت در امور کشورشان. ضمن اینکه بشار اسد به سرعت اصلاحات سیاسی را آغاز کرد، ولی مشکل این بود که طرفهای مقابل حاضر نبودند رئیسجمهور قانونی سوریه را به رسمیت بشناسند، به اصلاحات توجهی نداشتند و فروپاشی نظام سیاسی را دنبال میکردند؛ اما وقتی بحران بالا گرفت و دولت سوریه از ایران خواست مستشاران نظامی خود را برای کمک اعزام کند، سعی کردیم در موضوعات مختلف با حفظ شأن دولت سوریه، با رعایت ادب دیپلماتیک و با حفظ حریم حاکمیت ملی این کشور مطالبی را که میدانستیم در امنیت سوریه تاثیر دارد به آنها منتقل کنیم. صص ۸۳ و ۸۴
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.