آهههههههههه
موقع خوندن این کتاب همش خوشحال بودم ولی بعد یه شکست عشقی عظیم خوردم
اشک که نریختم ولی خیلی حرص خوردم خیلی
از دست خودش چون... اون خدمتکار رو انتخاب کرد و در نهایت هم رهاش کرد
از دست پدر و مادرش که اینقدر دیر نظرشو پرسیدن
از دست جست که اینقده خوب بود
از دست همه
همه
zara
4 روز پیش
1