یادداشت پیمان قیصری
1402/5/21
کتاب جالبی بود، نه سخت و پیچیده بود و نه خسته کننده. عمویم جمشیدخان داستان فردیه که باد اون رو با خودش میبره و هر بار که این اتفاق میافته مقدار زیادی از حافظهش رو از دست میده و هر بار یک خط فکری و یک کاری رو در پیش میگیره. به نظرم میاد که جمشیدخان نماد مردمی هست که حزب باد هستند و از خودشون فکر و تعقل و هویت ثابتی ندارن و در ضمن دچار حافظهی تاریخی ضعیفی هم هستند، اونها هر بار کاری رو میکنن و چندی بعد اعتقاد جدیدی پیدا میکنن. ضمن اینکه شاید اشارهای هم به محیط نامناسب عراق (و خاورمیانه) برای رشد و پرورش انسان باشه که باید از اونجا رفت تا وزن گرفت و با باد هر جایی نرفت..ه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.