یادداشت محدثه سهامی

        "مرثیه‌‌ای برای یک رهایی"

_عروس خانم بنده وکیلم ؟!
+با اجازه بزرگ‌ترها و پدرد و مادرم بله!

ازدواج ؛
می‌شود گفت سخت‌ترین تصمیم در زندگی ؛
پیمانی که بسته می‌شود و دو نفر متعهد می‌شوند تا ابد در سختی و راحتی کنار هم بمانند اما آیا همیشه قضایا آنگونه که ما فکر
 می‌کنیم رقم می‌خورد؟!
اصلا در دنیای احتمالات ، کلمه تا ابد کمی خوش بینانه و ساده انگارانه نیست ؟!

طلاق ؛
شاید کلمه جالبی نباشد ؛
شاید آدم‌ها با اکراه از آن حرف بزنند ؛
شاید هر کس با خودش تصور کند که من نه !
من اشتباه نمی‌کنم ! من آدم درستی را برای زندگی می‌کنم ! من فرق دارم !
من نه !

اما همیشه اوضاع آن طور که می‌خواهیم پیش نمی‌رود و گاهی طلاق آخرین راه است برای رهایی...!

کتابی از نشر دوست‌داشتنی مهرستان .
در این کتاب ده نفر شجاعانه طلاق و جدایی خود یا دوستانشان را روایت کرده‌اند.

پ.ن : آنچه برایم جالب بود ، 
ردپای همیشگی دوران کودکی و خانواده افراد در بزرگسالی و زندگی مشترک است.
انگار که فرزندان حتی وقتی بزرگ می‌شوند هم بار دوران کودکی و رنج ها و عقده‌هایشان را به دوش می‌کشند...
      
13

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.