یادداشت اَشکِ مآه

اَشکِ مآه

اَشکِ مآه

17 ساعت پیش

ویدئو در بهخوان
        سخنی راجب محتواش ندارم که صرفا موقع خواندش😶دقیقا اینجوری بودم و به چرا خیلی بزرگ تو ذهنم بود...
 کتاب  از زبان هر دو شخصیت روایت می‌شود و با این همه تبلیغ انتظار یه چیز بهتر و داشتم یکم تاریک تر یکم عمیق تر یکم پیچش بیشتر، اما خب کتاب یک دفعه برعکس اوایل داستان یه روند خیلی سریع و در پیش می‌گیره و در عرض دو صفحه هشت سال می‌ره جلو و  هیچ صحنه ای از اتفاقاتی که طی این هشت سال رخ میده رو به تصویر نمیشه که به نظرم واقعا جا داشت یکم از اون قسمت های که Malachi و می‌گیرند و دادگاهی میشه  یه توضیحی داده می‌شد و خب Olivia اون یکم شخص عوضی ‌ای هستش ، درسته Malachi هم مشکل روانی داره و  درباره کاراهایی که کرد واقعا حرفی ندارم راجبشون...💀🫠
اما خب دلم به حالش می‌سوزه قشنگ معلومه چه کودکی سختی داشته که به این روز در اومده اما پدر و مادر خانواده چی؟ مادر رو اصلا نمی‌تونم درکش کنم.
و این چه پایانی بود آخه؟! فصل یکی مانده به آخر خیلی ناراحت شدم .
کاش حداقل یکم راجب احساسات Olivia توضیح می‌داد.اون درگیری که با خودش و احساساتش داره و  برخلاف حرفی که زده رفتار می‌کنه.
 توقع داشتم یکم حس دلهره و به آدم القا کنه ولی هیچ!
یکم توی فضا سازی ضعیف عمل کرده و من هیچ تصویری از خونه‌ای که توش بزرگ شدن ندارم‌.
      
7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.