یادداشت Elias
1403/7/5
نام کتاب: #قتل_در_خانواده نویسنده: کارا هانتر مترجم: محمد عباس ابادی تعداد صفحات: ۶۶۴ص خلاصه داستان: سال ۲۰۰۳ لوک رایدر شوهر دوم زنی ثروتمند به قتل میرسه. بیست سال بعد گای پسر خوانده لوک که کارگردانی مشهور شده تصمیم میگیره با ساخت مستندی از قتل پرونده که بیست سال باز بوده رو برای همیشه ببنده. بررسی: کارا هانتر با سبک متفاوت داستانی جناایی خلق کرد که همچون مستند در ذهن خواننده شکل میگیره. کل کتاب به صورت دیالوگ بین افراد و چند خطی در هرچند صفحه توصیف و توضیح از اینکه کاراکتر کاراکترها کجا هستن و مثلا بلد میشن میرن سمت بُرد و دوباره دیالوگ از سر گرفته میشه. چند بخش مختلف داره، کامنت مردم زیر صفحه برنامه، پیامهای املی و مورا، روزنامه تایمز و ظبط خود مستند که درواقع دیالوگ شش شخصیت اصلی میشه. پس توی این کتاب با شخصیت پردازی یا فضا سازی عمیقی طرف نیستید. اما راجع به فضا کوتاه و گذرا توضیح میده. شخصیت پردازی کتاب جوریه که تو باید شخصیتها رو از روی گفتگوی بین شش شخصیت اصلی که پایین بهشون اشاره میکنم بشناسی و خب این صرفا یه اگاهی از اون شخص بهت میده نکه واقعا شخصیت پردازی کنه بلکه صرفا معرفیش میکنه و یه سرگذشت خلاصه میگه. شخصیتهای کتاب نسبتا زیادن و یواش میان نقششون رو ایفا میکنن و میرن. ۶ شخصیت اصلی داریم بیل سرافینی کارآگاه بازنشسته الن کنینگ مامور ارشد باز نشسته میچل کلارک خبرنگار هیوگو فریزر دادستان کیفری لیلا فرنس روانشناس جی جی نورتون بازرس صحنه جرم این شش نفر از سمت تهیه کننده دور هم جمع میشن و پرونده رو بررسی میکنن. این وسط سه بچه کرولاین همسر لوک هم هستند گای که کارگردانه کاره املی خواهر گای که حضورش کمه و مورا که عملا نییت و فقط داخل پیام با خواهرش حرف میزنه روپرت هارواد پسر اول شوهر قبلی کارولاینه که نقشش کمه تو داستان. هر فصل کتاب یه اپیزود از مستنده. داستان توسط شش نفر اصلی دنبال میشه و پیش کیره سرنخ و رازهایی رو کشف میکنن که هیچ کس نمیدونسته. اما روایت خود داستان نویسنده سعی کرده اخر هر فصل یا اپیزود یه شک بده به مخاطب و واقعا سوپرایز میشید منتها تا به اون نقطه برسه و چون همش دیالوگ هست بغضی جاها واقعا خسته کننده میشه اما خب نویسنده با اون شک دوباره خواننده رو مجبور میکنه که ادامه بده. میتونه مخاطب رو حفظ کنه. اوج کتاب ۱۵۰ص اخره تقریبا اما بازم اون اوجی که تو ذهنتونه نیست. حجم کتاب گولتون نزنه فونت دیالوگ ها بزرگه و صفحه خالی زیاد داره در نتیجه میشه سریع خوندش متن کتاب روانه و همین روانی باعث میشه داستان رو سریع پیش ببره خواننده و درگیر داستان بشه. شروع کتاب به دلیل معرغی کاراکترها ممکنه یه خورده تو ذوق بزنه اما از پنجاه صفحه اول که بگذرید داستان درست میشه و رو غلطک میوفته. کتاب به خاطر نوع روایتش به شدت سلیقهاییه و ممکنه خیلیها دوست داشته باشن و خیلیها نه اما من به شخصه کارای نویسنده رو دنبال خواهم کرد. در کل شما با یه کتاب مستندوار یا نزدیکتر بهش فیلمنامه مانند طرف هستید و داستان روایتی نمیبینید و همه چیز داخل دیالوگ پس بدرد کسایی که کارهای دیالوگ محور دوست ندارن نمیخوره. نکته دیگه پرونده قتلی که برای افر کتاب در نظر گرفته شده عملا هیچی نیست تنها نکته مثبتش با کارت شخصیتها من توسطم تصور قوی تزی داشته باشم داخل ذهنم و گرنه هرچیزی که داخل پرونده هست از کتاب برداشته شده و اصلا بود و نبودش فرقی نداره و شما اصلا چیزی رو حل نمیکنید دلستان به این شیوه نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.