یادداشت محدثه ز
2 روز پیش
☆ سه ستارهی قرمز به رنگ خون ☆ برای روزهای ۲۴ سالگیم که میتونست قشنگتر از این باشه ولی تو سیاهی داره سپری میشه... من همهی کتابای "مت هیگ" رو دارم. اما اغلبشون رو نخوندم، در واقع یه جورایی انگار نقطهی امن من محسوب میشن. نگهشون داشتم برای زمانایی که تو یه فروپاشی روانی با شیب تندم... زمانهایی مثل این روزا که دنبال یک دلیل برای زنده موندن میگردم :) این کتاب بیوگرافی مت هیگه، روایتی از روزهایی که سگ سیاه افسردگی رهاش نمیکرد. فقط هم بیوگرافی نیست یه جورایی کتابچه راهنمای افسردگیه چون کلی فکت آماری و تاریخی میگه یا حتی شاید یه کتاب خودیاریه چون بغلت میکنه و پیشنهاد کتاب و فعالیتهای مختلف برای بهتر شدن حالمون میده. راستش من از خوندن بیوگرافیها فراریم، به نظرم حوصله سر بره :-؟ ولی نمیدونم چه جادویی تو قلم این مرده که با خوندن تکتک صفحاتش لذت بردم. یه چیز دیگه که تو این کتاب برام لذتبخش بود این بود که یه جورایی تکمیلکنندهی همهی رمانهاش بود، انگار نشستی پای دردِ دلهاش و تازه میفهمی که چرا فلان کتاب رو نوشته. آدم تو اون لحظه دلش میخواد به آقای هیگ بگه مرسی که جسارت به خرج دادی و اون کتاب رو نوشتی! اگر رمانهای مت هیگ رو خونده باشید (مثلا کتابخانه نیمهشب که دیگه خیلی معروفه) اینجوریه که یه داستان ساده داره و تهش نصیحتطور میشه و کلا در مسیر داستان شخصیت اصلی تلاش میکنه از یه راه تاریک و سیاه عبور کنه تا به روشنایی برسه. این مسیر زندگی مت هیگه! کسی که از دل سیاهترین روزها و افسردگی عبور کرده و سعی میکنه با کتاباش همراهی برای آدمای دیگه تو این مسیر باشه و امید به زندگیشون تزریق کنه. خلاصه که شاید هیچکدوم از کتابای متهیگ شاهکار نباشه ولی هر بار من رو از یه فروپاشی نجات داده و این یعنی شاهکار کرده! :) × شاید اگر یه روز عادی و با یه حال خوب میرفتم سراغش حتی نمیتونستم تمومش کنم، اما این روزا به خوندن چنین کتابی نیاز داشتم. ▪︎ یه بخش از صفحه ۱۸۰ کتاب تقدیم شما: چگونه زمان را متوقف سازیم؟ با بوسیدن عزیزان. چگونه در زمان سفر کنیم؟ با مطالعه. چگونه از زمان بگریزیم؟ با هنر. چگونه زمان را لمس کنیم؟ با قلم به دست گرفتن. چگونه زمان را فروبنشانیم؟ با نفس کشیدن. • و نکتهی آخر، در مورد ترجمه! میشد گفت ترجمهی قابل قبولیه اما انتخاب واژگان خیلی نچسب بود :-؟ مترجم یه جاهایی یه معادلهایی انتخاب کرده که واقعا به اون متن نمیاد و حقمطلب ادا نمیشد. من قبلا "انسانها" رو با ترجمه خانم گیتا گرکانی از نشر هیرمند خوندهم و به نظرم خیلی خوب و روان بود، میخواستم بگم با ترجمه ایشون بخونید ولی ریویوی چند نفر رو خوندم که نوشته بودن اون ترجمه هم خوب نبوده! در نتیجه شاید بهتر باشه زبان اصلی بخونید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.