یادداشت نعیمک
1403/9/24
4.3
13
وقتی میگوییم مترجمی مثل محمد قاضی خفن است از چه حرف میزنیم؟ تعزیه! این کلمه در ترجمه میتواند نامانوس باشد. ماجرای کتاب این است که دهکدهای میخواهند تعزیه برگزار کنند. خیلی ساده میشد ترجمه کرد «تئاتر مذهبی» یا چیزی شبیه ای و بعد پانویس داد چیزی شبیه تعزیه. اما قاضی تعزیه را در خود متن میآورد و به من کمک میکند تا خیلی راحتتر ماجراهای این تئاتر را درک کنم. چون دقیقاً میدانم تعزیه چیست و چه کاربردی دارد. این داستان همیشه برایم یادآور مهدی موعود است. همیشه شنیدهام که وقتی مهدی بیاید به دست آدمها کشته میشود و او را قبول نمیکنند و تهمت میزنند و قصعلیهذه. ماجرای کتاب از این قرار است که نقشهای مختلف تقسیم میشوند و فردی که قرار است نقش مسیح را بازی کند به قولی در نقش خودش فرو میرود و تبدیل به مسیح میشود و ادامه داستان مواجه ما با این آدم است. داستانهای کازنتزاکیس همیشه پز از مفاهیم انسانی و آرامنی هستند. در واقع کازانتزاکیس از ادبیات استفاده میکند تا حرفش را بزند اما خوشبختانه خود داستان هم جذاب است. و حرفهای (شاید گنده) کتاب باعث نمیشود که خسته شوید تا دلزده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.