یادداشت پیمان قیصری

چشم هایت
        توما مدت‌هاست که دچار بی‌خوابی شده و تمام زندگیش تحت تأثیر این موضوع قرار گرفته تا جایی که حتی دوست‌دخترش هم داره ترکش می‌کنه. بالاخره تصمیم میگیره برای حل مشکل به دکتری مراجعه کنه تا شاید به روش هیپنوتیزم بتونه مشکل رو حل کنه اما همه چیز از جلسه‌ی هیپنوتیزم بدتر میشه. کابوس‌های واقعی به سراغ توما میاد، کابوس‌هایی که حتی توی بیداری هم دست از سرش بر نمی‌داره. کابوس‌های به شدت واقعی که در اونها توما از چشم یک نفر دیگه شاهد ماجراست، چه ماجرایی؟ قتل و مثله کردن. این اتفاقات شروع ماجرای این کتابه. داستان کتاب کشش خوبی داره و تعداد زیاد و کوتاه بودن فصل‌ها باعث روان‌تر شدن کتاب شده که خیلی سریع پیش میره. پایان‌بندی کتاب نسبتاً خوبه اما یه جاهایی از داستان بدون ارائه‌ی دلیل خاصی رها شد مخصوصاً قسمت‌های متافیزیکی‌ش 😁 سرگرم کننده و خوب بود در مجموع.ه
      
23

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.