یادداشت مریم رضوی

        این کتاب، داستان یک کتابفروش به نام مزروق را روایت میکند که در دوره ی تاریخی خاصی در عراق زندگی میکرده. بنظرم نقطه قوت این کتاب، جملات تفکربرانگیز آن بود که بسیار هنرمندانه نوشته شده بود و مسائل بنیادینی را به چالش میکشید و بیرحمانه انتقاد میکرد. اوایل کتاب کمی خسته کننده و آرام پیش میرفت اما به مرور برایم جالب شد. یه نکته برای من این بود که بنظرم ادبیات داستان و برخی شخصیت ها عجیب بود، به طوریکه در کتاب دیگری مشابهش را ندیده بودم. همینطور نویسنده سعی کرده بود داستان عاشقانه ای را هم به داستان کلی اضافه کند که بنظر من موفق نبود و من خیلی نپسنیدم! داستان تا یکجایی خیلی خوب و جالب پیش رفت اما در یک نقطه، نظرم کاملا برگشت. در این کتاب، کتابفروش به عنوان یک قهرمان معمولی نشان داده شده بود و بنظر شخصی متفاوت در جامعه‌ی خود اما تاثیر گذار بود. در اواخر کتاب در یک نامه درمورد کتابفروش مسائلی بسیار آزاردهنده و ناخوشایند بازگو شد که به این نتیجه رسیم که یک شخصی با این مشخصات که گویا اخلاقیات در زندگی اش جایی ندارد، صلاحیت داشتن اسم قهرمان را واقعا ندارد.
در کل اگر به تاریخ عراق علاقه دارید میتوانید این کتاب را بخوانید. پایان جالبی نداشت همانطور که نوشتم و اینکه اگر به دنبال یک رمان جذاب جنایی هستید، این کتاب مناسب نیست. بیشتر مفهومی بود تا جنایی!
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.